LOGO-removebg-preview
دسته‌ها
آموزشی تصفیه فاضلاب مقالات

سوالات متداول در مورد تصفیه خانه های فاضلاب (STP)

 پرسش ها و پاسخ های مربوط به تصفیه خانه های فاضلاب، مقدمه ای بر اصول کلی مرتبط با تمام جنبه های این تصفیه خانه ها می باشد که مهم ترین آن ها به صورت لیستی جامع و کامل در اینجا جمع آوری شده است.

فاضلاب چیست و چگونه تولید می شود؟

فاضلاب، آبی است که پس از استفاده انسان ها از آب شیرین برای مصارف خانگی، تجاری و صنعتی بوجود می آید. ما نیز در این مقاله تنها به فاضلاب حاصل از مصارف خانگی خواهیم پرداخت. 

در حالت کلی برای تمام مصارف خانگی مانند شستشو، استحمام و فلاش تانک های سرویس های بهداشتی از آب شیرین استفاده می شود. شستشو شامل شستن ظروف آشپزی، شستن سبزیجات و سایر مواد غذایی، استحمام، شستن دست ها و شستن لباس ها می باشد.

آب تولید شده ی حاصل از این نوع مصارف حاوی آلاینده هایی از قبیل تکه های سبزیجات، روغن های خوراکی پخت و پز، چربی و روغن موجود در مو، شوینده ها، آلودگی های شسته شده از کف خانه، صابون ها و شامپوهای مورد استفاده در حمام به همراه چربی های شسته شده از بدن می باشد. به این نوع آب “آب خاکستری” یا گندآب می گویند.

به آب مورد استفاده در فلاش تانک های سرویس های بهداشتی نیز “آب سیاه” یا فاضلاب می‌گویند.

تصفیه آب خاکستری در مقایسه با فاضلاب بسیار ساده تر می باشد. با این حال در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر آسیایی در اغلب مواقع هر دوی این آب ها با یکدیگر مخلوط شده و به شبکه فاضلاب یا تصفیه خانه موجود در محل تخلیه می شود.

چه مقدار فاضلاب در یک مجتمع مسکونی تولید می شود؟

با توجه به استاندارد تعیین شده از سوی سازمان مهندسی و بهداشت عمومی محیط (CPHEEO) مصرف آب شیرین برای هر فرد در روز بایستی بین 135 تا 150 لیتر باشد که به آن “لیتر سرانه در هر روز” (lpcd) می گویند.

فاضلاب تولیدی در یک مجتمع مسکونی :

سرانه ی مقدار آب استفاده شده توسط اهالی یک مجتمع مسکونی که به سیستم فاضلاب زیرزمینی دسترسی ندارد، 135 لیتر در روز در نظر گرفته می شود. مقدار کلی این فاضلاب (تعداد اهالی ضرب در 135 لیتر) وارد سیستم تصفیه فاضلاب موجود در محل شده و در آنجا تصفیه خواهد شد.

در اکثریت قریب به اتفاق مواقع مقدار فاضلاب تولیدی، بسیار بیشتر از این عدد بوده که این امر موجب بارگذاری بیش از حد بر روی تصفیه خانه می شود. یکی از مهم ترین دلایل این اتفاق، عادات و الگوهای نادرست در مصرف آب می باشد و برای جلوگیری از بروز این مشکل می بایست بررسی ها و محاسبات دقیقی برای تخمین صحیح از میزان آب مصرفی مجتمع مسکونی مورد مطالعه، صورت گیرد. در بیشتر مواردی که تصفیه خانه ها فاقد محاسبات طراحی دقیق و ساخت نامناسب هستند، میزان واقعی مصرف آب و تولید فاضلاب 2 تا 3 برابر بیشتر از استاندارد در نظر گرفته شده (سرانه ی 135 لیتر در روز)، می باشد.

فاضلاب تولیدی در یک مجتمع تجاری :

مصرف آب در این نوع ساختمان ها غالبا تنها در ساعات اداری که چیزی حدود 8 تا 10 ساعت در هر شیفت می باشد، است. استاندارد سرانه مصرف آب برای این موارد 50 لیتر در روز برای هر نفر در هر شیفت کاری می باشد.

اجزای اصلی تشکیل دهنده فاضلاب چه چیزهایی هستند؟

 

فاضلاب شامل تمام مواد معدنی محلول موجود در آب شیرین (در صورتی که استفاده نشده باشند) و سایر آلودگی های ذکر شده در بالا می باشد که شامل پروتئین ها، کربوهیدرات ها، چربی ها و روغن ها است. این آلایندها تجزیه پذیر هستند و طی فرآیند تخریب، اکسیژن مصرف می کنند.

بنابراین میزان نیاز این آلایندها به اکسیژن باید به صورت دقیق محاسبه گردد که این کار توسط آزمایش های دقیقی در آزمایشگاه ها صورت می گیرد. به این مقدار اکسیژن مورد نیاز بیولوژیکی یا BOD می گویند. برخی مواد شیمیایی که در حین مصارف خانگی وارد آب می شوند و آن را آلوده می کنند نیز تجزیه پذیر هستند و اکسیژن مصرف می کنند. مقدار این اکسیژن نیز در آزمایشگاه ها قابل اندازه می باشد که به آن اکسیژن شیمیایی مورد نیاز یا COD می‌گویند.

معمولا BOD  و COD در فاضلاب خانگی به طور میانگین بین 300 تا 450 میلی گرم بر لیتر می‌باشد. فاضلاب هم چنین دارای باکتری های کلیفرم است که مصرف آبی که دارای این باکتری می باشد، برای انسان به شدت مضر و خطرناک می باشد. این باکتری ها در روده جانداران خون گرم مانند انسان ها، حیوانات و پرندگان رشد می کنند.

ویژگی دیگر فاضلاب ها مقدار بالای جامدات معلق یا همان TSS در آنهاست، که دلیل رنگ سیاه آن و اطلاق نام “آب سیاه” به فاضلاب نیز می باشد. هم چنین سپتیک شدن (بی هوازی شدن) فاضلاب باعث ایجاد بوی شدید و نامطلوبی می گردد.

تصفیه فاضلاب چه لزومی دارد؟

عمده ی آبی که برای مصارف خانگی مورد استفاده قرار می گیرد، نیازی به داشتن کیفیت و استانداردهای آب آشامیدنی ندارد. برای مثال نیازی به آشامیدنی بودن آبی که برای فلاش تانک های سرویس های بهداشتی یا شستن سطوح و حیاط ها و آبیاری باغچه ها استفاده می شود، نیست. در مناطقی مانند ایران که با بحران جدی آب مواجه هستیم و از طرف دیگر فاضلاب تولیدی نیز با تخلیه به رودخانه ها، دریاچه ها و چاه ها باعث آلوده شدن منابع آبی موجود می‌گردند، نیاز به تصفیه، بازیابی و استفاده مجدد از فاضلاب بسیار ضروری و حائز اهمیت می‌باشد.

خوشبختانه در سال های اخیر با وضع قوانین جدید در رابطه با آب و فاضلاب، تخلیه هر گونه فاضلاب خام (تصفیه نشده) به چاه ها، رودخانه و یا حتی زمین های باز خلاف قانون شناخته شده و مستلزم پیگرد قانونی می باشد.

تصفیه صحیح فاضلاب پیش از استفاده مجدد برای موارد متعددی که نیاز به کیفیت آب آشامیدنی ندارند، ضروری و بسیار حیاتی می باشد چرا که بازیابی و استفاده مجدد از فاضلاب تصفیه شده، نیاز به استفاده از منابع آب شیرین را 60 – 50 درصد کاهش می دهد.

فاضلاب تصفیه شده را چگونه می توان به سیکل بازگرداند و از آن استفاده مجدد نمود؟

یکی از راهکارهای ساده برای این امر قرار دادن دو مخزن مجزا بر روی پشت بام مجتمع های تجاری و مسکونی می باشد. یکی از این مخازن آب شرب را در خود ذخیره نموده و از طریق سیستم لوله کشی تعبیه شده آن را به حمام، آشپزخانه و سایر محل هایی که نیاز به آب شرب دارند منتقل می کند. مخزن دوم نیز فاضلاب تصفیه شده را در خود ذخیره نموده و از طریق سیستم لوله کشی آن را به فلاش تانک ها، شیرهای شستشو ی سطوح، آبیاری باغچه ها و سایر مصارفی که نیاز به آب شرب ندارند، متصل می شود.

فاضلاب چگونه تصفیه می شود؟

همانطور که در بالا اشاره شد محوریت بحث ما فاضلاب خاکستری می باشد. اگر فاضلاب خاکستری را در بوسیله سیستم لوله کشی مورد نیاز در مخزنی جداگانه ذخیره کنیم، می توان با استفاده از مراحل زیر آن را تصفیه نمود : ابتدا برای جلوگیری از سپتیک شدن بایستی هوادهی صورت گیرد، سپس منعقد کننده و بعد از آن کلر به آن اضافه می شود، در پایان نیز بوسیله فیلتر شنی و فیلتر کربن فعال، فیلتراسیون خواهد شد. آب خاکستری پس از تصفیه، به مخزن تعبیه شده (معمولا در ارتفاع) منتقل شده و تامین کننده ی آب مصارفی که نیاز به آب آشامیدنی ندارند، خواهد بود.

چرا تصفیه آب خاکستری به صورت جدی به عنوان یک راهکار در ساختمان ها در نظر گرفته نمی شود؟

از دیدگاه ساکنان یک ساختمان، توجه به کیفیت و هزینه آب مصرفی بسیار مهم می باشد. اما اولویت برای سازندگان ساختمان ها کاملا متفاوت می باشد، چرا که آن ها قادر به فروش و کسب درآمد از فضای اشغال توسط پکیج تصفیه فاضلاب نخواهند بود. لذا برای صرفه جویی در هزینه ها و کسب درآمد بیشتر، آن را در نظر نمی گیرند و فاضلاب خاکستری را با سایر فاضلاب‌ها مخلوط می کنند.

روش های معمول برای تصفیه فاضلاب چیست؟

اساس تصفیه فاضلاب بر مبنای روش های طبیعی مانند کنش های میکروبی می باشد. هنگامی که جریان ثابتی از هوا وارد مخزن فاضلابی می شود که تمام مواد شناور و غیر محلول موجود در فاضلاب بوسیله آشغال گیر جدا شده است، میکروب های موجود در آن را فعال می کند. این میکروب ها که بخش عمده ای از فاضلاب را تشکیل می دهند، به کمک هوای تزریق شده به مخزن شروع به رشد و تکثیر و مصرف آلاینده های موجود در فاضلاب می کنند.

این روش که یکی از قدیمی ترین و پرکاربردترین فرآیندها در تصفیه فاضلاب می باشد، “لجن فعال” نام دارد (ASP). تصفیه خانه ایی که بر مبنای این فرآیند هوازی بنا شده باشد، شامل مراحل تصفیه زیر می باشد :

  • تصفیه اولیه: این مرحله شامل آشغال گیری و حذف آلاینده های شناور و نا محلول مانند کیسه های پلاستیکی، شاخه و برگ ها، کاغذ و … می باشد.
  • تصفیه ثانویه: در این مرحله اکسیژن (هوا) با فاضلاب مخلوط شده و باعث فعال شدن میکروب هایی می شود که بار آلودگی موجود در فاضلاب را مصرف کرده و سپس تبدیل به لجن می کنند(بیومس). فاضلاب هوادهی شده و لجن از یکدیگر جدا شده و لجن پس از آبگیری از سیستم دفع می گردد. از لجن آب گیری شده می توان به عنوان کود در باغچه ها نیز استفاده نمود. آب عاری از لجن نیز به مخزن آب تمیز (مخزن زلال سازی) فرستاده می شود.
  • تصفیه تکمیلی: آب زلال شده برای حذف ناخالصی های معلق باقی مانده و کاهش چشمگیر BOD و COD موجود، به فیلتر شنی و سپس در صورت نیاز به فیلتر کربن فعال فرستاده می شود. در پایان نیز برای از بین بردن باکتری های موجود، با استفاده از کلرزنی، ازن زنی یا اشعه فرابنفش گندزدایی می گردد. فاضلاب تصفیه شده به مخازن ذخیره پمپ می شوند و از آن ها برای فعالیت های غیر شرب متنوعی از قبیل شستشو، آبیاری و … استفاده می شود.

بسیاری از تصفیه خانه های فاضلاب در ایران بر مبنای فرآیند لجن فعال می باشند. این تصفیه خانه ها نسبت به نوسانات موجود در فاضلاب ورودی (که در ایران بسیار شایع است) بسیار حساس هستند، که این تغییرات در فاضلاب ورودی موجب کامل تصفیه نشدن حجم زیادی از فاضلاب و سایر مشکلات مربوطه می شود.

سایر فرآیندهای موجود :

  • سیستم دیگری که بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، بیوراکتور غشایی (MBR) است. این فرآیند یک سیستم تصفیه بسیار متراکم و ترکیبی از تجزیه بیولوژیکی و جداسازی غشایی لجن (بیومس) می باشد. در این روش فشرده سازی و تغلیظ لجن بوسیله غشا انجام می شود که این امر باعث کوچکتر شدن این سیستم نسبت به روش ذکر شده در بالا می گردد (در این روش، تصفیه ثانویه و تکمیلی در یک مرحله انجام می شود). از مزایای دیگر این سیستم می توان به کاهش تولید لجن و حساسیت کمتر به نوسانات جریان ورودی اشاره نمود. برای راهبری سیستم MBR نیاز به نیروی متخصص می باشد که این مسئله را می توان با هوشمند سازی سیستم و حذف اشتباهات انسانی و راهبردی نادرست، برطرف نمود.
  • سیستم تصفیه غیرمتمرکز (DEWATS) که ترکیبی از تصفیه هوازی و بی هوازی می‌باشد. این سیستم بسیار کم هزینه بوده و برخلاف سیستم لجن فعال نیازی به مداخله اپراتور ندارد. این فرآیند هیچ بخش متحرکی ندارد و از گاز متان تولید شده در قسمت هوازی سیستم نیز می توان برای مصارفی مانند پخت و پز استفاده کرد. این روش برای حل مشکل نیاز به اپراتور ماهر که در فرآیندهایی مانند لجن فعال وجود داشت، در اقتصادهای در حال توسعه، رشد و گسترش یافت. فاضلاب تصفیه شده با این روش برای استفاده مجدد نیاز به تصفیه تکمیلی خواهد داشت و این بخش از سیستم (تصفیه تکمیلی) نیز به اپراتور نیازمند است.
  • سیستم تصفیه فاضلاب با استفاده از گیاهان (روش نیزاری) که با محیط زیست بسیار سازگار می باشد. در این روش فاضلاب وارد مخزن آبی از پیش ساخته می شود که درون آن نوع خاصی از گیاهان آبی قرار گرفته اند. این گیاهان با جذب اکسیژن موجود در اتمسفر و خارج کردن آن از ریشه های خود، اکسیژن مورد نیاز برای تغذیه میکروب هایی که وظیفه پاکسازی فاضلاب را دارند، تامین می کنند. برای استفاده از فاضلاب تصفیه شده با این روش به غیر از مصارف آبیاری، نیاز به تصفیه تکمیلی می‌باشد. نقص اصلی این سیستم، نیاز آن به فضای زیاد برای کارکرد مناسب می‌باشد. مزیت اصلی آن نیز عدم نیاز به برق برای کار سیستم می باشد (این مورد در صورتی مححق می شود که با طراحی مناسب بتوان از نیروی جاذبه برای ورود فاضلاب خام و خروج فاضلاب تصفیه شده از سیستم استفاده نمود).

تفاوت میان فرآیندهای هوازی و بی هوازی در تصفیه فاضلاب چیست؟

 

همان طور که در بالا توضیح داده شد فرآیند هوازی فرآیندیست که در آن باکتری هایی که باعث تصفیه فاضلاب می شوند، برای رشد و تکثیر، نیاز به اکسیژن (هوا) دارند. اما در فرآیند بی هوازی باکتری های متفاوتی وارد عمل می شوند که نیاز به هوا ندارند و در شرایط بدون هوا عمل می کنند. این باکتری ها متان تولید می کنند و در حیطه مهندسی فاضلاب و محیط زیست با نام “متانوژن ها” شناخته می شوند.

در اکثر مواقع پس از تصفیه بی هوازی، از فرآیند هوازی نیز استفاده می شود که این ترکیب غالبا برای فاضلاب هایی با مقادیر بسیار بالای BOD  و COD مورد استفاده قرار می گیرد. در این سیستم ها فرآیند بی هوازی میزان BOD و COD را تا حد بسیار زیادی پایین آورده و سپس فرآیند هوازی این مقدار را دوباره تا حدی که تصفیه تکمیلی توانایی حذف کامل آن را داشته باشد، پایین می آورد.

مشکلاتی که ممکن است برای یک تصفیه خانه فاضلاب احداث شده و در حال کار بوجود بیاید، چیست؟

 

شایع ترین مشکلات ذکر شده در این زمینه که بر اساس یک بررسی و نظرسنجی غیر رسمی در مورد تصفیه خانه های فاضلاب (هم چنین تصفیه خانه های آب) در طول 4 سال جمع آوری شده است، به شرح زیر است :

  • بروز مشکل در راه اندازی اولیه تصفیه خانه فاضلاب: طراحی یک تصفیه خانه فاضلاب در اغلب مواقع برای بارگذاری کامل فاضلاب حاصل از مجموعه مسکونی یا صنعتی می‌باشد و این بارگذاری کامل در بیشتر مواقع نیازمند گذشت زمان می باشد. در طول این مدت اگر جریان ورودی فاضلاب کمتر یا برابر با 30 درصد جریان کل فاضلاب مورد انتظار باشد، سیستم بازدهی و کارکرد مناسبی نخواهد داشت. در نتیجه فاضلاب قبل از خروج به خوبی تصفیه نخواهد شده و اصطلاحا حالت “sewage in sewage out” بوجود خواهد آمد. بیشتر تصفیه خانه هایی که با این وضعیت روبرو می شوند به مدت زمان زیادی برای برگشت به راندمان پیش بینی شده و تثبیت نیاز دارند. در بسیاری از موارد نیز به دلیل بهره برداری نادرست، تصفیه خانه به کارکرد نرمال و حالت تثبیت نخواهد رسید.
  • طراحی نادرست تصفیه خانه: بیشتر تصفیه خانه هایی که به مشکل بالا برخورد کردند و بر آن فائق آمدند نیز نمی توانند به خوبی به کار خود ادامه دهند چرا که:
  1. اندازه مخزن متعادل ساز مناسب نیست (کوچک است)
  2. مخزن هوادهی کوچک می باشد یا زلال ساز به درستی طراحی نشده است
  3. جریان ورودی فاضلاب بیش مقدار مناسب طراحی شده برای تصفیه خانه می باشد

      مخازن نام برده شده در موارد 1 و 2 بخشی از قسمت های تصفیه اولیه و ثانویه در  یک تصفیه خانه می باشند.

  • بهره برداری نامناسب: شاخصه ی دیگری که در اغلب تصفیه خانه های فاضلاب به خصوص تصفیه خانه های ساختمان های مسکونی به چشم می خورد بکارگیری افراد و ارگان‌هایی با تخصص کم یا حتی بدون تخصص در رابطه با بهره برداری، تعمیر و نگهداری از تصفیه خانه و تجهیزات آن می باشد. دلیل اصلی این مورد دیدگاه اشتباه صاحبان تصفیه خانه فاضلاب و تلاش آن ها برای پایین آوردن هزینه های مربوط به تصفیه خانه می باشد. این در حالی است که با به کارگیری نیروی غیرمتخصص نه تنها هزینه‌های بیشتری به سیستم تحمیل خواهد شد، بلکه سیستم خارج از محدوده ی راندمان خود کار خواهد کرد و در بهترین حالت تنها بخش کوچکی از فاضلاب تصفیه شده و قابلیت استفاده مجدد را دارا خواهد بود که این امر می تواند تهدیدی جدی برای مصرف کنندگان آن باشد.
  • بوی نامطبوع و شدید حاصل از تصفیه خانه ها: این موردیست که اکثر واحدهای مسکونی و حتی تجاری که دارای تصفیه خانه می باشند، از آن گله مند هستند. این بو که بسیار شدید و غیرقابل تحمل است، می تواند ناشی از یک یا تمام مشکلات مطرح شده در بالا باشد.
  • سر و صدای بیش از حد تصفیه خانه فاضلاب: این مورد که معمولا معضل اصلی در ساختمان‌های مسکونی می باشد، تا حد زیادی وابسته به نوع طراحی و تجهیزات بکار رفته در تصفیه خانه می باشد.

چگونه می توان از بروز مشکلات معمول در تصفیه خانه های فاضلاب جلوگیری نمود و یا آنها را حل کرد؟

 

  • امروزه طراحی های جدید و ماژولار سیستم های تصفیه فاضلاب از سوی شرکت های متخصص در این زمینه در دسترس متقاضیان قرار داده شده است. این شرکت ها طراحی های خود را بسته به نوع فاضلاب ورودی به سیستم و موارد استفاده از جریان تصفیه شده خروجی، در ظرفیت های مختلف ارائه می دهند. استفاده از این نوع سیستم ها موجب برطرف شدن مشکلات ذکر شده در بالا، مانند کم بودن فاضلاب در ابتدای راه اندازی و به تبع آن راندمان پایین سیستم می شود.
  • آگاهی از میزان دقیق آب مصرفی و کنترل جریان ورودی به سیستم تصفیه فاضلاب برای جلوگیری از بارگذاری بیش از حد بر مجموعه بسیار مهم می باشد.
  • اغلب سازندگان تصفیه خانه فاضلاب و پکیج های تصفیه فاضلاب، علی رغم تعامل زیاد با شرکت ها و مهندسان آب و فاضلاب، تخصصی در زمینه طراحی این سیستم ها ندارند. این مورد زمانی مشکل ساز می شود که یک سازنده تصمیم به انجام کلیه امور از جمله طراحی و انجام محاسبات و انتخاب تجهیزات مورد نیاز برای تصفیه خانه فاضلاب می نماید. در اکثر مواقع نیز این اتفاق با همسویی کارفرما برای کاهش هزینه ها توام می شود، نتیجه ی آن کاهش احتمالی هزینه ساخت و بروز مشکلاتی مانند کارآمد نبودن سیستم و تصفیه نشدن فاضلاب، تحمیل هزینه های اضافی برای اصلاح سیستم، تولید بوی نامطبوع و … خواهد بود. لذا توصیه می شود برای مشاوره، طراحی، ساخت، راهبری و تعمیر و نگهداری یک سیستم تصفیه فاضلاب و جلوگیری از بروز مشکلات احتمالی، به شرکت های متخصص در این زمینه مراجعه نمایید.
  • یکی از دلایل اصلی کارکرد نامناسب تصفیه خانه های فاضلاب، وجود نوسانات و تغییرات زیاد در جریان فاضلاب ورودی به آن ها می باشد. فاضلاب های خانگی به هیچ عنوان دارای جریان یکنواختی نمی باشند و مقدار بیشینه آنها صبح ها و شب ها می باشد. فاضلاب خام ورودی باید ابتدا در مخازن متعادل سازی که ظرفیت ذخیره جریان ورودی را برای 6 تا 8 ساعت دارا می باشند، ذخیره شود. این امر موجب یکنواخت و همگن شدن جریان ورودی به تصفیه خانه می شود.
  • سر و صدای زیاد در تصفیه خانه های فاضلاب به دلیل وجود تجهیزات برقی مانند پمپ ها، بلوئرهای هوادهی، کمپرسورهای هوا و … می باشد. نمونه ی نامرغوب و قدیمی این تجهیزات با قیمت های پایینی در بازار عرضه می گردند. استفاده و جایگزینی تجهیزات مدرن و با کیفیت، موجب جلوگیری از بروز این مشکلات و هم چنین کاهش مصرف انرژی و هزینه ها و افزایش راندمان سیستم می شود.

 

دسته‌ها
آموزشی تصفیه آب مقالات

تصفیه آب برج خنک کن

سیستم تصفیه آب برج خنک کن چیست و چگونه کار می کند؟

در مراکز صنعتی که از برج های خنک کن برای تجهیزات خود استفاده می کنند، برای اطمینان از بازدهی مناسب فرآیند و افزایش عمر مفید تجهیزات، به کارگیری سیستم های تصفیه آب برج‌های خنک کن معمولا لازم و ضروری می باشد. تصفیه نکردن آب برج های خنک کن موجب رشد مواد آلی، گرفتگی، رسوب، خوردگی و پوسته پوسته شدن تجهیزات می شود که در دراز مدت منجر به کاهش بازدهی مجموعه، از مدار خارج شدن سیستم و تحمیل هزینه های سنگین برای تعویض قطعات آسیب دیده و فرسوده می گردد.

سیستم تصفیه آب برج خنک کن چیست ؟

یک سیستم تصفیه آب برج خنک کن شامل طبقه بندی و قرار دادن تجهیزات و تکنولوژی هایی برای حذف ناخالصی های مضر از آب تغذیه برج خنک کن، آب جاری (در گردش) و/یا blowdown سیستم می باشد. جزئیات مربوط به پیکره بندی و طراحی سیستم مطلوب برای شما به عوامل گوناگونی وابسته می باشد. برخی از این عوامل عبارتند از:

  • نوع برج خنک کن مورد استفاده (سیکل بسته، سیکل باز یا یک طرفه)
  • کیفیت آب تغذیه
  • توصیه های کیفی مورد نیاز برای برج خنک کن و تجهیزات (توسط سازنده)
  • خصوصیات شیمیایی/ترکیبات آب جاری (در گردش) سیستم
  • استانداردهای موجود برای تخلیه
  • استفاده یا عدم استفاده مجدد از blowdown سیستم
  • نوع مبدل حرارتی
  • چرخه غلظت

تجهیزات و بخش های اصلی یک سیستم تصفیه آب برج خنک کن چیست؟

همانطور که در بالا اشاره شد، انتخاب دقیق اجزای سیستم تصفیه آب برج های خنک کن وابسته به کیفیت آب تغذیه و خصوصیات شیمیایی آب درون (در گردش) آن در مقایسه با کیفیت آب مورد نیاز برای سیستم و تجهیزات وابسته به آن (توسط سازنده مشخص می شود) می باشد. اما در حالت کلی هر سیستم تصفیه آب برج خنک کن معمولا شامل نوع مناسبی از موارد زیر می باشد:

  • زلال ساز
  • فیلتراسیون و/یا الترافیلتراسیون
  • مبدل/کاهنده یونی
  • تغذیه شیمیایی
  • پایش خودکار

بسته به ناخالصی های موجود در آب، هر ترکیبی از این موارد ممکن است بهترین گزینه برای انتخاب تجهیزات و ساخت سیستم تصفیه مورد نیاز برای شما باشد، لذا مشاوره با افراد متخصص در این زمینه برای اطمینان از انتخاب صحیح با توجه به خصوصیات برج خنک کن مورد استفاده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به نیازهای مرتبط با برج خنک کن و فرآیند، معمولا این اجزای استاندارد کافی می باشند. با این حال اگر برج خنک کن موجود، نیاز به سیستمی خاص تر داشته باشد، می توان تجهیزات و فرآیندهای دیگری را نیز به سیستم اضافه نمود.

سیستم تصفیه آب برج خنک کن معمولا چه چیزهایی را کنترل می کند؟

از یک سیستم تصفیه آب برج خنک کن ممکن است برای کنترل و تنظیم موارد زیر استفاده شود:

  • قلیاییت: نشان دهنده ی پتانسیل موجود برای تشکیل کلسیم کربنات خواهد بود.
  • کلرید: می تواند موجب خوردگی فلزات شود؛ بسته به نوع مواد به کار رفته در برج و تجهیزات موجود، بازه ی مجاز متنوعی دارد.
  • سختی: اندازه گیری سختی موجود در برج خنک کن و مبدل حرارتی
  • آهن: زمانی که با فسفات مخلوط شود، می تواند موجب خرابی تجهیزات شود.
  • مواد آلی: افزایش رشد ارگانیسم ها که می تواند منجر به خرابی، خوردگی و سایر مشکلات در سیستم گردد.
  • سیلیس: موجب رسوب گذاری شدید در سیستم می شود.
  • سولفات ها: همانند کلرید می تواند به شدت برای فلزات خورنده باشد.
  • کل جامدات محلول (TDS): برای اندازه گیری تشکیل کف و/یا خوردگی
  • کل جامدات معلق (TSS): آلاینده های نامحلول که می توانند موجب تشکیل بیوفیلم، خوردگی و پوسته پوسته شدن تجهیزات شوند.

یک سیستم تصفیه آب برج خنک کن چگونه کار می کند؟

فرآیندهای تصفیه با توجه به نیازهای برج خنک کن و کیفیت/خصوصیات شیمیایی آب تغذیه و جاری در سیستم می تواند متفاوت و خاص باشد، اما یک سیستم تصفیه آب برج خنک کن در حالت معمول شامل مراحل ریز می باشد:

جایگزین نمودن آب خروجی از برج خنک کن

آب کمکی، یا آبی که از برج خنک کن توسط تبخیر، نشتی یا مشکلات فنی خارج می شود را می‌توان از طریق منابع مانندی آب خام، آب شهر، پساب تصفیه شده شهری، فاضلاب بازیافتی در محل، آب چاه یا سایر منابع آب سطحی تامین نمود.

بسته به کیفیت این منابع آبی، ممکن است نیازمند و یا بی نیاز از تصفیه در این مرحله باشید. در صورت نیاز به استفاده از سیستم تصفیه در این مرحله از برج خنک کننده، غالبا تکنولوژی و تجهیزاتی به کار گرفته می شود که باعث حذف سختی و سیلیس یا ثابت و تنظیم نمودن pH شود.

در این مرحله از فرآیند، تصفیه صحیح موجب بهینه سازی سیکل های تبخیر برج و به حداقل رساندن نرخ ورود آب به سیستم تخلیه می شود.

فیلتراسیون و الترافیلتراسیون

گام بعدی معمولا گذراندن آب برج خنک کن از نوعی فیلتر برای حذف ذرات معلقی مانند رسوب‌ها (لای)، کدورت و برخی از مواد آلی خاص می باشد. در اکثر مواقع کاربرد اصلی این روش در فرآیندهای ابتدایی (ابتدای سیستم) می باشد، چرا که حذف جامدات معلق در بالا دست به حفاظت از ممبران ها و رزین های تبادل یونی در مقابل آسیب ها و بروز مشکلات احتمالی در فرآیندهای پیش تصفیه کمک شایانی می کند. بسته به نوع فیلتراسیون استفاده شده، می توان جامدات معلق کمتر از 1 میکرون را نیز حذف نمود.

مبدل یونی/نرم نمودن آب

در صورت بالا بودن سختی در آب تغدیه یا آب جایگزین، ممکن است نیاز به تصفیه برای حذف این سختی باشد. به جای آهک می توان رزین های سختی گیر استفاده نمود؛ یک فرآیند مبادله کاتیون اسیدی قوی، که بوسیله آن رزین توسط یون سدیم شارژ شده و با ورود سختی، نسبت کلسیم، منیزیم و آهن بالاتر رفته که این امر موجب گرفتن این مولکول ها و آزاد نمودن مولکول سدیم در آب می شود. در غیر این صورت و وجود این آلاینده ها، رسوب و زنگ زدگی ایجاد خواهد شد.

افزودن مواد شیمیایی

در این نقطه از فرآیند، معمولا از مواد شیمیایی ای به شرح زیر استفاده می شود:

  • مهار کننده های خوردگی (مانند بی کربنات ها) برای خنثی نمودن اسیدها و حفاظت از قطعات فلزی
  • حشره کش ها و از بین برندگان جلبک (مانند برم) برای کاهش رشد میکروب ها و بیوفیلم ها
  • ضد رسوب ها (مانند فسفریک اسید) برای جلوگیری از تشکیل رسوب توسط آلاینده ها

تصفیه کامل و مناسب تا قبل از رسیدن به این مرحله می تواند منجر به کاهش نیاز به مواد شیمیایی در این نقطه شود، چرا که در اکثر موارد تصفیه شیمیایی بسیار پرهزینه می باشد.

فیلتراسیون جریان جانبی

 

اگر قصد استفاده ی مجدد از (گردش دوباره ی) آب در سیستم داریم، استفاده از فیلتر جریان جانبی می تواند در حذف آلاینده های مشکل ساز موجود در آب، کمک فراوانی به ما کند. یک قاعده خوب این است که اگر سیستم تصفیه آب برج خنک کن نیازمند فیلتراسیون جانبی می‌باشد، چیزی در حدود 10 درصد از آب در گردش را می توان بوسیله آن تصفیه نمود. این بخش غالباً دارای واحدی با کیفیتاز فیلتراسیون مولتی مدیا نیز می باشد.

تصفیه blowdown

آخرین مرحله مورد نیاز برای تصفیه ی آب برج خنک کن، blowdown برج می باشد. بسته به میزان آب مورد نیاز برج خنک کن برای گردش در سیستم و عملکرد (خنک سازی) مطلوب، واحد تصفیه اقدام به بازیابی و گردش مجدد آب از طریق برخی روش های تصفیه نهایی مانند اسمز معکوس یا تبادل یونی به خصوص در مناطقی که با کمبود آب مواجه هستند، می کنند. این کار باعث جداسازی جامدات از مایع و برگشت آب به برج برای استفاده مجدد خواهد شد.

در صورتی که blowdown سیستم نیاز به تخلیه و دفع از سیستم داشته باشد نیز باید به استانداردهای وضع شده از طرف سازمان محیط زیست رسیده باشد. در مناطقی که با بحران جدی آب مواجه می باشند، اتصال به شبکه فاضلاب می تواند بسیار پرهزینه باشد، که استفاده از سیستم های شیرین سازی آب در این موارد مقرون به صرفه بوده و باعث کاهش هزینه های مربوط به اتصال به خطوط آب و فاضلاب نیز می شود.

دسته‌ها
آموزشی تصفیه فاضلاب مقالات

بالکینگ (Bulking)

بالکینگ یا حجیم شدن لجن، عبارتی است که برای رشد بیش از حد باکتری های فیلامنتوس به کار می رود و از مشکلات معمول فرایند لجن فعال می باشد. بالکینگ در عمل به علت SVI بالا رخ می دهد. مقدار بحرانی برای SVI بالا که باعث بالکینگ لجن می شود بستگی زیادی به شرایط عملی که در طراحی و ساخت ته نشین کننده ها اعمال شده است، دارد. بالکینگ لجن معمولاً یک مشکل عملی و بهره برداری است، بنابراین به طور علمی، شاخصی برای تشخیص شرایط بالکینگ و غیر بالکینگ از هم وجود ندارد.

فرایند لجن فعال متداول ترین تکنولوژی برای تصفیه بیولوژیکی فاضلاب می باشد. این فرایند شامل دو مرحله است، مرحله بیوشیمیایی (مخزن هوادهی) و مرحله فیزیکی (زلال ساز ثانویه). در مخزن هوادهی کربن آلی، آمونیاک و فسفات توسط لجن فعال حذف می شوند. باکتری ها در این مرحله می توانند لخته هایی را تشکیل دهند که در مرحله زلال سازی توسط نیروی ثقل از فاضلاب تصفیه شده جدا شوند، که این راهکار اقتصادی و دوستدار انرژی، تکنولوژی استانداری است که برای جداسازی جامدات و مایعات از یکدیگر به کار می رود.

جداسازی (ته نشینی) و تراکم (تغلیط مناسب) در زلال ساز ثانویه فرایند لجن فعال، ضامن کیفیت فاضلاب تصفیه شده خروجی مناسب از فرایند لجن فعال می باشد. این جداسازی در نتیجه ی تشکیل لخته های متراکم رخ می دهد. انرژی مورد نیاز نسبتاً کم نیروی ثقل، باعث شده که این ته نشین کننده ها بخش بزرگی از تصفیه خانه ها را تشکیل دهند؛ این واحدها به راحتی سطحی حدود 30 تا 35 درصد کل مساحت تصفیه خانه را به خود اختصاص می دهند.

شاخص حجمی لجن یا SVI نوعی اندازه‌گیری تجربی است که می تواند بین مشخصات لجن و مبانی طراحی ته‌نشین کننده ها ارتباط ایجاد کند. این مقدار با داشتن نمونه لجنی که در مدت 30 دقیقه درون یک استوانه مدرج 1 لیتری ته نشین می شود، بدست می آید. از طریق این شاخص می توان حجم لجن اشغال شده توسط یک گرم لجن پس از ته نشینی بدست آورد. تاثیر SVI بر روی ابعاد مورد نیاز ته نشین کننده بسیار قابل توجه است، به طوری که با افزایش مقدار SVI از 100 تا 150 میلی لیتر بر گرم، حدوداً اندازه سطح مورد نیاز برای ته‌نشین کننده را دو برابر می شود.

لخته لجنی که به خوبی متراکم نشده و متخلخل است به آرامی ته نشین می شود، بنابراین به ته نشین کننده بزرگتری برای زلالسازی و جلوگیری از فرار جامدات در جریان خروجی، نیاز دارد. رشد بیش از حد باکتری های فیلامنتوس زیان بخش بوده و در عمل باعث ایجاد مشکلات فراوانی می‌شود. کسر حجمی باکتری های فیلامنتوس در جمعیت میکروبی لجن فعال که باعث مشکلات ته نشینی می شوند، ممکن است بسیار کم باشد. معمولاً کسر حجمی بین 1 تا 20 درصد باعث ایجاد بالکینگ می شود. باکتری های فیلامنتوس اغلب گروه باکتریایی غالب بر گروه باکتریایی متابولیک در تصفیه خانه نیستند اما می توانند در همین شرایط نیز باعث بروز بالکینگ شوند.

با وجود این که تحقیقات گسترده ای در زمینه بالکینگ لجن انجام شده است، اما هنوز مشکلات بهره برداری ناشی از آن در تصفیه خانه ها وجود دارد. این امر احتمالاً به دلیل وجود شرایط مختلفی است که باعث تکثیر مضاعف باکتری های فیلامنتوس می شود. بسیاری از باکتری های فیلامنتوس در محیط کشت خالص وجود ندارند و این امر مانع از انجام مطالعات اختصاصی در مورد این ارگانیزم ها می شود.

یکی از دلایل فقدان یک راه حل مناسب عمومی برای رفع مشکل بالکینگ لجن، عدم اجماع در این است که روش مورد نظر در کدام مرحله از تصفیه باید مورد استفاده قرار گیرد. روش اصلی که در متون علمی یافت می‌شود شامل یافتن و تعیین گونه باکتری فیلامنتوس در بالکینگ لجن می باشد. پژوهشگران امید دارند که با مطالعه و درک شرایط اکوفیزیولوژیکی باکتری های فیلامنتوس (در محیط کشت خاص و یا بکار بردن روش های در محل، مانند میکرواتورادیوگرافی: MAR)، راه حلی برای جلوگیری از رشد گونه خاص فیلامنتی یافت شود.

راهبرد دیگر، تشخیص مشخصات عمومی مورفولوژی سلولی  می باشد. شناخت تاثیر مرفولوژی سلولی بر روی اکولوژی باکتریایی می تواند منجر به کشف یک راه حل مستقل از گونه باکتریای موجود، شود. در این روش وجود یک گونه خاص از باکتری های فیلامنتوسی در واقع یک مشکل ثانویه است. بنابراین مشکل این است که مهندسان فرایند به خوبی از میکروبیولوژی مورد نیاز برای حل مشکل آگاه باشند و این راه حل از طریق بررسی یک یا دو مورد که در شرایط ایزوله بررسی شده اند، به دست نمی یابد.

جنبه های تاریخی

در این بخش تنها بر روی چند حقیقت تاریخی مهم که برای فهم مشکل بالکینگ لجن لازم است می پردازیم.

فرایند لجن فعال در اوایل سال 1900 میلادی در انگلستان توسط Ardern و Locket توسعه داده شد. در ابتدا فرایند به شکل پر و خالی شونده (Batch) بود و طولی نکشید که به صورت سیستم پیوسته مورد بهره برداری قرار گرفت. با وجود این که در سیستم پیوسته  تناوب وقوع مشکل ته نشینی بیشتر است، امّا این سیستم عمومیت بیشتری پیدا کرده و در تمام جهان گسترش یافتند.

Donaldson در سال 1932 دریافت که اختلاط ضمنی در مخزن هواده با جریان پیستونی، بر رفتار هیدرولیکی و رژیم سوبسترا تاثیر گذاشته و شرایط اختلاط کامل را فراهم می کند، که این امر فاکتور مهمی در بهبود وضعیت بالکینگ لجن می باشد. به عنوان یک اقدام اصلاحی Donaldson پیشنهاد داد که برای بهبود وضعیت لجن برای ته نشینی خوب، مخزن هوادهی به بخش‌های مختلفی تقسیم شود (مانند راکتور با جریان پیستونی).

با این حال، طراحی سیستم لجن فعال با تغذیه پیوسته و با اختلاط کامل هنوز ترجیح داده می شود. مشخصاً منافع این سیستم در مرحله ساخت برای مهندسان عمران بر منافع مهندسی فرایند در مرحله بهره برداری، غلبه می کند. بحث بر روی تاثیر الگوی تغذیه راکتور روی قابلیت ته نشینی لجن در دهه 70 مجدداً شروع شد. مطالعات، مزیت مخازن مجزا با الگوی جریان پیستونی نسبت به سیستم تغذیه پیوسته با اختلاط کامل را نشان می دادند که توصیه های Donaldson  را تایید می‌کرد.

Pasveer در سال 1959 به تکنولوژی اصلی پر و خالی شونده ی Ardern و Locket بازگشت و سیستم نهرهای اکسیداسیون (Ditch) یا استخر های پاسویر را توسعه داد. نهرهای اکسیداسیون پر و خالی شونده برای سال‌ها در اروپا محبوبیت زیادی داشتند، امّا یکباره خیلی زود تمامی سیستم ها به استخرها و نهرهای اکسیداسیون با جریان پیوسته و با مخزن ته نشینی مجزا با بازگشت جامدات، تبدیل شدند.Pasveer  طی دهه 60 نشان داد که تغذیه متناوب نهر های اکسیداسیون در ابعاد بزرگ، لجن با قابلیت ته نشینی بهتری نسبت به سیستم های اختلاط کامل با تغذیه دائم، تولید می کنند.

در دهه 70 Chudoba  و همکارانش و Rensink در سال 1974 راکتور های انتخاب کننده را توسعه دادند که گسترده ترین وسیله برای مهندسان فرایند به منظور کنترل بالکینگ لجن می باشد. اگرچه که استفاده از انتخاب کننده ها موفق بوده و مشکلات بالکینگ را کاهش می دهد، ولی در بسیاری از سیستم های لجن فعال هنوز گزارش هایی از عدم موفقیت این سیستم داده می شود.

رابطه بین مورفولوژی و اکوفیزیولوژی

یکی از پیچیده ترین سوالات در مورد بالکینگ لجن رابطه بین مرفولوژی میکروبی، فیزیولوژی و سینتیک سوبسترا است و این که چقدر این امر به تسلط باکتری های فیلامنتوس در لجن فعال مربوط می شود. آیا مکانیزم عمومی برای توضیح رشد باکتری های فیلامنتوس وجود دارد یا این که هر میکروارگانیسم فیلامنتوس نیاز به شرایط فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی، سینتیکی و طبقه بندی علمی خاصی برای توضیح و توسعه استراتژی های کنترل بالکینگ لجن فعال دارد؟ آیا امکان طراحی شرایط راکتور که بتواند از تکثیر بیش از حد فیلامنتوس ها جلوگیری نموده و هنوز هم بتواند به کیفیت خروجی مورد نیاز بیولوژیکی دست پیدا کند، وجود دارد؟

حتی اگر در بعضی از تصفیه خانه ها هیچ گاه بالکینگ لجن مشاهده نشود، برای دهه ها دانشمندان، مهندسان و میکروبیولوژیست ها در یافتن جواب اساسی به این سوالات بازمانده اند. هر چند، برخی از روابط را می توان در این مورد بکار برد که در ادامه به آن ها می پردازیم.

روش میکروبیولوژیکی

 

عدم موفقیت در یافتن راه حل عمومی برای کنترل بالکینگ لجن بسیاری از محققان را به سمت مطالعه جمعیت میکروبی و جستجوی برای یافتن باکتری های فیلامنتوس غالب که مسئول بالکینگ هستند، سوق داده است. از این رو کلیدهای شناسایی برای تشخیص باکتری های فیلامنتوس بر اساس مشخصات میکروسکوپی، بسط داده شده است.

با وجود محدودیت هایی که این روش های شناسایی دارند، یک وسیله سیستماتیک هستند که توسط آن ها می‌توان با اطمینان نسبی، فیلانتها را شناسایی نمود. قدم بعدی یافتن ارتباط بین غالب ترین فیلامنتوس و نوع فیزیولوژی و شرایط عملکردی آن است (نظیر غلظت اکسیژن محلول یا DO، نسبت غذا به میکروارگانیزم یا F/M، و غیره).

به عبارت دیگر تعیین این شرایط برای مشخص کردن استراتژی خاص برای کنترل فیلامنتوس ها است. توزیع میکروارگانیزم های فیلامنتوس به طور مشخص با منطقه ژئوگرافیکی و تغییرات فصلی، تغییر می‌کند که نتایج بدست آمده از پژوهش ها نشان می دهد که میکروتریکس پارویسلا (Microthrix Parvicella)  و گونه 0092 و 0041/0675، عمده ترین نوع ریخت شناختی و مرفولوژی فیلامنتوس ها هستند که مسئول بالکینگ ایجاد شده در حذف بیولوژیکی نوترینت ها (BNR) در سیستم های لجن فعال می باشند. همچنین این تحقیقات نشان داد که در فصل زمستان و بهار به دلیل فراوانی بیشتر Microthrix Parvicella تناوب وقوع بالکینگ نسبت به تابستان و پاییز بیشتر است. همچنین تایید شده که گونه 021N ، گونه 0961، Sphaerotilus natans و Thiothrix sp با مراحل انوکسیک و بیهوازی تحت عنوان سیستم های متداول دنیتریفایر و bio-P  (روش های بیولوژیکی حذف فسفر)، قابل کنترل هستند.

هر چند که به نظر می رسد که این شرایط برای میکروارگانیزم های غالب در حذف بیولوژیکی نوترینت ها نا کافی است. گونه ریختی باکتری‌های فیلامنتوس که در سیستم های حذف نوترینت بیولوژیکی یافت می شوند معمولاٌ گرم مثبت هستند که نشان می‌دهد که بیشتر مشخصه هیدروفوبیکی یا آبگریزی دارند که سطح سلول آن ها به راحتی مواد با حلالیت کم را جذب می نماید. هر چندکه علت غنی بودن سیستم های با بار کم با باکتری های تشکیل دهنده لخته گرم مثبت، مشخص نیست.

جدول (1.1) گروه های پیشنهادی مدل گونه ریختی میکروارگانیزم های فیلامنتوس (Wanner and Grau,1989;Jenkins et al , 1993)

 

طی دهه 90 روش های مولکولی بر مبنای آنالیز DNA و RNA در مورد فرایند تصفیه بیولوژیکی فاضلاب به خدمت گرفته شد. توسط این روش ها امکان تعیین صحیح جمعیت باکتری های فیلامنتوس وجود دارد. بنابراین توصیه می شود زمانی که این ارگانیزم ها در فاضلاب حضور دارند، برای مطالعه بالکینگ لجن از روش های خاص شناسایی ژنی استفاده شود. این روش ها هم از طریق تعیین مشخصات باکتری های فیلامنتوس و هم تعیین شرایط بهره برداری و کنترل صحیح (مانند راکتور های انتخابی) که یکی از چالش های بزرگ کنترل بالکینگ لجن است، صورت می پذیرد.

راهبرد مرفولوژیکی – اکولوژیکی

رشد باکتری های فیلامنتوس در دو مسیر بر اساس حق تقدم خاصی انجام می شود. این مشخصه مرفولوژیکی به طور مشخص مزایای رقابتی برای ارگانیزم های فیلامنتوس تحت شرایط محدودیت سوبسترا ایجاد می کند (مقاومت دیفیوژنی محیط). پیش بینی می شود که این ارگانیزم ها سرعت رشد ظاهری بالاتری دارند و در رقابت با سایر ارگانیزم ها پیروز می شوند، به این دلیل که به راحتی به حجم سوبسترا مایع دسترسی دارند. موردی که در بالا ذکر شد با برخی از مطالعاتی که رشد مازاد میکروارگانیزم های فیلامنتوس با مقاومت دیفیوژنی داخلی لخته های بیولوژیکی ارتباط می دهد، در یک راستا قرار دارند.

آن چه که از این دیدگاه ها مشخص است این است که شرایط مرفولوژیک ارگانیزم، به آن مزیت های اکولوژیکی می‌بخشد. همچنین این دیدگاه ها نشان می دهد که در شرایط غیر بالکینگ نیز امکان حضور باکتری های فیلامنتوس در داخل لخته وجود دارد. چنان چه که محدودیت سوبسترا رخ دهد، این ارگانیزم ها به سرعت به بیرون از لخته ها رشد می کنند. این طور به نظر می رسد و ادعا می شود که حضور فیلامنت ها در لجن فعال ساختار و اسکلت اساسی لخته های لجن را می سازند.

شناسایی و تعین خصوصیات باکتری های فیلامنتوس

به طور کلی پایه فهم و تشخیص مشخصات بالکینگ لجن بستگی به شناخت مناسب باکتری های فیلامنتوس موجود، دارد. در ادامه به طور خلاصه به این مطلب می پردازیم.

خصوصیات میکروسکوپی در برابر روش های مولکولی

بسیاری از باکتری ها هنوز شناخته شده نیستند و از لحاط علمی طبقه بندی نشده اند. بنابراین، این باکتری ها در دستورالعمل های استاندارد میکروبیولوژیکی مانند دستورالعمل باکتریولوژیک نظامند Bergey، وجود ندارد.Eikwlboom  اولین کلید شناسایی برای تشخیص باکترهای فیلامنتوس در سیستم های لجن فعال را توسعه داد. این روش شناسایی به طورکلی بر اساس مشخصات مرفولوژیک و پاسخ باکتری فیلامنتوس به برخی از آزمون های رنگی میکروسکوپیک، می باشد. این دستورالعمل، شامل تکنیک ها و کلید های شناسایی که در یک دستورالعمل تشخیص میکروسکوپیک لجن جمع آوری شده است می باشد که تفاوت های جزیی با دستورالعمل Jenkins و همکارانش دارد، که به عنوان مرجع جهانی برای شناسایی باکتری های فیلامنتوس شناخته می شود.

اگر چه این نوع روش های شناسایی بسیار کاربردی هستند امّا محدودیت های خاص خود را نیز دارند. به عنوان مثال، بسیاری از باکتری های فیلامنتوس (مانند گونه های Sphaerotilus natans,1701,0092,0961) می‌توانند در واکنش به تغییرات در شرایط محیطی از لحاظ مرفولوژی تغیر کنند و حتی اگر برخی از آن ها از لحاظ مرفولوژیک تغییر نکنند ولی احتمالاً به طور مشخص، فیزیولوژی و طبقه بندی آن ها متفاوت خواهد بود.

شناسایی میکروسکوپیک باکتری های فیلامنتوس بر اساس ریخت شناسی است که توسط یک فرد کاملاً مجرب و آموزش دیده انجام می شود; به عبارت دیگر امکان اشتباه زیادی وجود دارد. به علاوه، حدود 40 گونه باکتری فیلامنتوس نیز اخیراً در مطالعات سیستم های لجن فعال صنعتی شناسایی شده است که شناسایی باکتری های فیلامنتوس را سخت تر هم می کند.

شناسایی سخت و گمراه کننده که در تکنیک های سنتی میکروسکوپیک وجود داشت، منجر به استفاده از روش های مولکولی در تحقیقات شد. روش های مولکولی بر اساس آنالیز DNA و RNA باکتری ها به سرعت رشد و گسترش یافت. برای لجن فعال روش هایی به صورت متداول ارائه شده است. در واقع برای تعین خصوصیات پیچیده جمعیت میکروبی، Rrna 16s باکتری ها مورد استفاده قرار می گیرد.

فیزیولوژی باکتری های فیلامنتوس

همان طور که پیش تر ذکر شد، بیشتر باکتری های فیلامنتوس به دلیل مشکلات ناشی از کشت باکتریایی، به سختی تشریح می شوند. پیشرفت های اخیر در مورد ترکیب اتورادیوگرافی با هیبریدسازی فلوئرسنت در محل (FISH) ، شناسایی دقیق فیزیولوژی باکتری های فیلامنتوس را نوید می دهند. باید توجه داشت که رابطه مشخصی بین مرفولوژوی فیلامنتوس ها و فیزیولوژی آن ها وجود ندارد.

یک مشکل که معمولاً با آن مواجه می شویم این است که اطلاعات فیزیولوژیکی قدیمی برای تشریح مرفولوژی باکتری های فیلامنتوس استفاده می شد، احتمالاً از نظر ژنتیکی، باکتری هایی که بررسی می شدند، نامرتبط به هم با تفاوت های فیزیولوژیکی زیاد با یکدیگر بودند که در نتیجه اطلاعات فیزیولوژیکی قدیمی (مانند گونه Nostocoida Limicola) ممکن است صحیح یا غلط باشند. بنابرلین اطلاعات فیزیولوژیکی قدیمی باید با احتیاط تفسیر شوند و مطالعات آتی بر روی فیزیولوژی باکتری ها باید به طور واضح طبقه بندی ارگانیزم های مورد مطالعه را نشان دهد.

برخی از مطالعات فیزیولوژیکی بر روی محیط کشت خالص باکتری های شیمیوهتروتروف نشان می دهد که بیشتر آن ها دارای متابولیسم با تنفس هوازی می باشند که در آن اکسیژن به عنوان الکترون گیرنده نهایی عمل می‌نماید. بر اساس اطلاعاتی که فعلاً در دسترس داریم،  تنها گونه های 00961، 1863، 1851 و  Nostocoida Limicola قابلیت متابولیسم تخمیری را دارا هستند و از اینرو احتمال وجود مزایای رقابتی در این سیستم ها در مرحله بی هوازی وجود دارد. به هر حال، اعتقاد بر این است که جزء کوچکی از جمعیت میکروبی را این گونه‌ها تشکیل می دهند و عموماً باعث ایجاد بالکینگ لجن نمی شوند.

برخی از باکتری های فیلامنتوس مانند Microthrix parvicella ، Sphaerotilus natans ،Thiothrix spp ، گونه 021N و گونه 1851 ، قادر به استفاده از نیترات به عنوان الکترون گیرنده هستند و نیترات را به نیتریت احیاء می کنند، امّا نرخ مصرف سوبسترا و دنیتریفیکاسیون برای باکتری های فیلامنتوس (گونه های 021N و Thiothrix spp) که مورد آنالیز قرار گرفتند بسیار کمتر (بیش از 80 برابر) از باکتری های تشکیل دهنده لخته می باشد.

گونه 0092، یک گونه باکتری فیلامنتوسی است که در بسیاری از سیستم های حذف مواد مغذی لجن فعال جزء گونه های غالب است که به نظر می رسد توانایی استفاده از نیترات به عنوان الکترون گیرنده را ندارند. به علاوه، در مورد Microthrix parvicella گزارش شده که قادر به تحمل شرایط انوکسیک نمی‌باشد. با استفاده از این اطلاعات فیزیولوژیکی بدست آمده، منطقه تماس انوکسیک برای کنترل بالکینگ لجن به خصوص بالکینگی که به واسطه گونه 021N و Sphaerotilus natans ایجاد می شود، مورد استفاده قرار می‌گیرد. از بین غالب ترین باکتری های فیلامنتوس که در حذف نوترینت ها در سیستم لجن فعال حضور دارند تنها گونه 0092 و Microthrix parvicella در محیط کشت خالص رشد می کنند و با مشکلات قابل توجهی در ایزولاسیون مورد دوم مواجه می شویم.

به نظر می رسد Microthrix parvicella  مشکل سازترین ارگانیزم در فرایندهای بیولوژیکی حذف نوترینت ها باشند که اظهار می شود که رفتاری مشابه باکتری های ذخیره کننده فسفات یا گلایکوژن دارند. تفاوت اصلی این باکتری با دو گونه ذکر شده در تخصص این باکتری در مورد اسیدهای چرب بلند زنجیره نسبت به اسیدهای چرب فرّار است. این ارگانیزم برای سنتز پروتئین نیاز به ترکیبات احیاء شده سولفور دارد و به عنوان میکروآئروفیلک شناخته می شوند. زمانی که شرایط انوکسیک یا بیهوازی- انوکسیک برای حذف بیولوژیکی نوترینت ها شبیه سازی می شود، M.parvicella می تواند تکثیر شود. در واقع مشاهده شده که انتخاب کننده ها (راکتورهای انتخاب کننده) توانایی حذف بالکینگ ناشی از M.parvicella را تحت شرایط انوکسیک – هوازی را ندارند.

زمانی که در یک سیستم مجهز به انتخاب کننده، در راکتور اصلی شرایط کاملاً هوازی فراهم شود، بالکینگ ناشی از M.parvicella به خوبی کنترل می شود، این در حالی است که یک سیستم انوکسیک – هوازی، باعث رشد مضاعف M.parvicella در راکتور اصلی می شود. این تجربیات آزمایشگاهی با نتایج ارزیابی سیستم های با ابعاد واقعی توسط Kurit و همکارانش در سال 2002 تایید شد. آن ها نتیجه گرفتند که راه مقابله اصلی با بالکینگ لجن ناشی از M.parvicella، وجود مراحل هوادهی و انوکسیک (بدون اکسیژن قابل تشخیص) می باشد.

یک فرضیه دیگر برای تکثیر M.parvicella و باکتری های فیلامنتوس مشابه توسط Casey و همکارانش ارائه شد. M.parvicella تنها قادر به دنتیریفیکاسیون نیترات به نیتریت می باشد، در حالی که هتروتروف های معمولی قادر به دنیتریفیکاسیون کامل نیترات به گاز نیتروژن اکسید هستند. در غلظت های پایین اکسیژن محلول (که در تغییر و انتقال از شرایط انوکسیک به هوازی و یا در مراحل دنیتریفیکاسیون همزمان، رخ می‌دهد)، آخرین آنزیم هایی که در مسیر واکنش دنیتریفیکاسیون وجود دارند، از تشکیل N2O یا NO باز می‌مانند.

تئوری های متداول شایع برای توضیح بالکینگ لجن

محققان فرضیه های مختلفی را به امید آن که بتوانند توضیح عمومی برای مشکل بالکینگ لجن بیایند، فرموله کرده اند. متاسفانه، هیچکدام از آن ها نتوانستند به یک راه حل مفهومی دست یابند. علاوه بر این، بیشتر این فرضیه ها فاقد تاییدات تجربی و آزمایشگاهی هستند. با این حال، این فرضیه ها قالب کاری اساسی تئوریکی برای فهم و شیوه برخورد با بالکینگ لجن را ارائه می دهند که در ادامه به بحث در مورد آن می پردازیم.

انتشار بر اساس انتخاب

چندین محقق به تاثیر مرفولوژی باکتری های فیلامنتوس در مصرف سوبسترا در غلظت های کم مواد مغذی و اکسیژن اشاره کرده اند. تا دهه 70 میلادی تصّور بر این بود که رقابت بین باکتری های فیلامنتوس و غیر فیلامنتوس  تنها به نسبت سطح به حجم (A/V) بالاتر در باکتری های فیلامنتوس مربوط می شود. فرض بر این بود که به دلیل نرخ انتقال جرم، به خصوص در غلظت پایین سوبسترا، نسبت A/V بالا یک مزیت بزرگ برای ارگانیزم هایی با A/V بالاتر محسوب می شود .در غلظت های پایین سوبسترا این امر منجر به نرخ رشد نسبی بالاتر می شود.

در تئوری های بعدی اظهار شد که فیلامنت ها می توانند به راحتی به خارج از لخته ها نیز نفوذ کنند. زمانی‌که لخته ها در سوبسترا با غلظت کم تشکیل می شوند، باکتری های فیلامنتوس در داخل لخته ها می توانند دسترسی بیشتری به غلظت های بالاتر سوبسترا نسبت به میکروارگانیزم های تشکیل دهنده لخته در داخل لخته، داشته باشند. شیب غلظت کم سوبسترا درون لخته ها به صورت تئوریکی پیش بینی شدند و به صورت تجربی در لخته‌های لجن نیز مشاهده شدند. بعد ها Martins و همکارانش در سال 2004 این تئوری را با مقایسه رشد لخته ها و رشد بیوفیلم، توسعه دادند.

Van Lossdrecht  و همکارانش در سال 1995 و Picioreaanu و همکارانش در سال 1998 اذعان داشتند که شرایط غالب بر انتشار (مانند غلظت های کم سوبسترا)، ساختار فیلامنتوس ها و بیوفیلم را به سمت بیرون از لخته گسترش می دهد. در غلظت های بالای سوبسترا، رشد به هم فشرده و هموار بیوفیلم، افزایش می یابد.Ben-Jacob  و همکارانش در سال 1994 نشان دادند که ریخت شناسی با مرفولوژی کلونی یک محیط کشت خاص نیز به شیب بسیار آرام سوبسترا همراه با غلظت های پایین سوبسترا منجر به رشد کلونی گون های فیلامنتوس می شود. بنابراین غلظت پایین سوبسترا می تواند منجر به منبسط و فیلامنتوسی یا رشته ای شدن لخته شود. باکتری های فیلامنتوس با چنین ساختاری به خوبی متناسب باشند.

تئوری سینتیک انتخابی

Donaldson و Chudoba و همکارانش در سال 1993 به شکل مشابه، مشخصات ته نشینی را با مشخصات اختلاط در مخزن هوادهی لجن فعال مرتبط دانستند.Chudoba  و همکارانش با استفاده از محیط های کشت مخلوط با سوبسترا مشخص، تحت شرایط کنترل شده آزمایشگاهی نشان دادند که سیستم هوادهی با درجه اختلاط محوری کم و شیب غلظت بالاتر سوبسترا، رشد باکتری های فیلامنتوس را متوقف کرده و منجر بهبود ته‌نشینی لجن می گردد. محققان نتیجه گرفتند که علت اولیه انتخاب میکروارگانیزم ها در محیط کشت مخلوط، شیب بالای غلظت در قسمت ورودی سیستم می باشد.

بر اساس این نتایج، Chudoba و همکارانش تئوری سینتیک انتخابی را برای توضیح وقوع و یا سرکوب باکتری‌های فیلامنتوس درون سیستم لجن فعال، فرموله کردند. توضیح این تئوری بر اساس انتخاب یک معیار برای محدود سازی محلول سوبسترا توسط باکتری های تشکیل دهنده فلوک و فیلامنتوس ها بود. Chudoba و همکارانش فرض کردند که میکروارگانیزم های فیلامنتوس، ارگانیزم هایی با رشد کند هستند که می توان خصوصیات آن ها را به صورت نرخ رشد حداکثر (µmax) و ضریب نیم اشباع (Ks) پایین تر از باکتری های تشکیل دهنده لخته، متمایز نمود.

در سیستم هایی که غلظت های سوبسترای کمی (به صورت متداول Cs˂Ks) در حالت جریان کاملاً مخلوط با تغذیه پیوسته دارند، باکتری های فیلامنتوس نرخ رشد ویژه بالاتری نسبت به باکتری های تشکیل دهنده فلوک دارند، بنابراین در رقابت مصرف سوبسترا پیروز خواهند شد. در سیستم‌هایی با غلظت بالای سوبسترا در راکتورهای با جریان پیستونی و نوع سیستم SBR، بدلیل این که نرخ رشد ویژه باکتری های فیلامنتوس در این شرایط کمتر از باکتری های تشکیل دهنده لخته می باشد، انتظار می‌رود که فیلامنتوس ها متوقف شوند.

مطالعات انجام شده بر روی محیط کشت خالص با برخی از باکتری های فیلامنتوس (نظیر Spaerotilus natans، Haliscomentobacter hydrossis، گونه 1701، گونه 021N،Microthrix parvicella ) و باکتری های تشکیل دهنده لخته (Arthrobacter globiformis، Zoogloea ramigera) این تئوری را تایید کردند. هرچند که این سوال پیش می آید که آیا باکتری های تشکیل دهنده لخته، نماینده کل سیستم لجن فعال می باشند؟ تحقیقات مولکولی نشان داد که معمولاً باکتری های غیر غالب از لجن فعال در (محیط کشت) رشد پیدا کرده اند. اخیراً تکنیک هایی بر اساس MAR عددی و FISH برای اندازه گیری در محل سینتیک فیلامنتوس ها (Candidatus Meganema perideroedes  و Thiothrix sp.) توسعه داده شده و بکار برده شده اند. این راهبرد، امکان استفاده بر روی سایر فیلامنتوس ها و غیر فیلامنتوس ها را نوید می دهد.

تا کنون کسی به طور واضح نتوانسته به طور کلی نشان دهد که نرخ رشد حداکثر باکتری های فیلامنتوس پایین تر از سایر باکتری های موجود در لجن فعال است. هر چند که هیچ توضیح تئوریکی نیز برای چرایی تاثیر مرفولوژی باکتری های فیلامنتوس در نرخ پایین تر رشد آن ها، ارائه نشده است. مقادیر کلی Ks پایین تر برای باکتری های فیلامنتوس که در تئوری سینتیک انتخابی مطرح شد نیز هنوز برای موارد عمومی به اثبات نرسیده است.

اگر Ks به عنوان خصوصیتی از آنزیم های مصرف کننده سوبسترا در نظر گرفته شود، باز هم به نظر می‌رسد که رابطه مستقیمی بین Ks و مرفولوژی فیلامنتوس ها وجود ندارد. حتی اگر Ks به عنوان یک پارامتر انتقال جرم ظاهری که انتقال جرم به داخل سلول را تشریح می کند، در نظر گرفته شود در نتیجه انتشار مذکور بر اساس تئوری A/V، Pipes خواهد بود و با تئوری سینتیک انتخابی مطابقت خواهد داشت. به هر حال درون لخته ها، مقدار Ks بر اساس حجم مایع اندازه گیری شده، قطعاً ضریب ظاهری است که با مرفولوژی لخته ها تحت تاثیر قرارمی گیرد.

هر چقدر مقاومت در برابر انتشار بیشتر باشد (لخته های بزرگتر و چگال تر)، مقدار Ks اندازه گیری شده ظاهری نیز بالاتر است. این بدان معنی است که برای باکتری های فیلامنتوس در حال رشد به سمت بیرون از لخته، مقدار Ks ظاهری در مقایسه با باکتری های داخل لخته، کمتر است. بر اساس این استدلال، تئوری انتشار و تئوری سینتیک انتخابی با هم ارتباط دارند که در واقع هر دو تئوری دو روی یک سکه هستند; و در نتیجه توانایی تشریح و توضیح یکسانی دارند. 

آزمایشی توسط Martins و همکارانش در این زمینه انجام شد که نشان داد هر دو تئوری می توانند صحیح باشند. زمانی که باکتری ها در محیط حاوی نشاسته کشت داده می شوند، غلظت سوبسترا محلول همواره پایین است. محصولات حاصل از هیدرولیز (مالتوز) به طور مستقیم از طریق فعالیت رشد سلولی، مصرف می شود. در این مورد سوبسترا با غلظت پایین امّا بدون ایجاد گرادیان غلظتی در سوبسترا، مصرف می شود، به این دلیل که نشاسته درون لخته هیدرولیز می شود نه در حجم مایع موجود.

در این مورد لجن با قابلیت ته نشینی خوب ایجاد می شود (بر اساس تئوری انتشار) امّا غالباً این لخته ها توسط سلول های nostocodia  تشکیل شده اند (بر اساس تئوری سینتیک انتخابی). این مشاهدات می تواند نشان دهد که رقابت بین فیلامنتوس ها و سایر باکتری ها به خوبی توسط تئوری سینتیک انتخابی تشریح می شود، امّا مرفولوژی لخته ها مانند سیستم های بیوفیلمی بستگی به ایجاد گرادیان انتشار دارد.

تئوری انتخاب ذخیره ای

به طور کلی میکروارگانیزم های غیر فیلامنتوس از خود قابلیت ذخیره سوبسترا تحت شرایط غلظت بالای سوبسترا از خود نشان می دهند. احتمالاً این قابلیت به باکتری های فیلامنتوس یک مزیت اضافی در سیستم های لجن فعال بسیار پویا و فعال نظیر راکتورهای با جریان پیستونی، SBR و سیستم های انتخابی، می دهد.

اگرچه، مطالعات اخیر نشان می دهد که لجن حجیم شده می تواند توانایی ذخیره مشابه یا حتی بالاتر نسبت به لجن با قابلیت ته نشینی خوب را داشته باشد. مطالعات بر روی محیط های کشت خالص و مخلوط نیز توانایی بالای ذخیره در برخی از باکتری های فیلامنتوس نظیر Microthrix parvicella در تمامی شرایط محیطی را، نشان می دهد (هوازی، بیهوازی و انوکسیک). مواد ذخیره شده قابلیت مصرف برای متابولیسم برای تولید انرژی یا ساخت پروتئین را تحت شرایط قحطی دارند، که می تواند بیانگر قابلیت ذخیره انتخابی برای این میکروارگانیزم‌ها در رقابت با سایر باکتری های فیلامنتوسی یا غیر فیلامنتوسی باشد.

ظرفیت ذخیره کمتر در باکتری های فیلامنتوس به طور مشخص را نمی توان به عنوان یک قانون قطعی در مکانیزم انتخابی برای باکتری های فیلامنتوس در نظر گرفت. اگر چه که ممکن است فرایند های ذخیره و تولید (فرسایش)، پارامتر های انتخاب اولیه نباشند، امّا فرایند های ذاتی هستند که نقش کلیدی در سیستم های انتخابی، بازی می کنند. در نتیجه در تشریح فرایند متابولیسم که هم در سیستم های بالکینگ و هم غیر بالکینگ وجود دارد، در نظر گرفته می شوند.

اقدامات مفید و درمانگر

به طور اساسی دو استراتژی شامل روش های مشخص و نا مشخص،  برای کنترل بالکینگ به کار می رود. روش‌های نا مشخص شامل تکنیک هایی نظیر کلریناسیون، ازوناسیون و استفاده از هیدروژن پراکسید می‌باشد. قاعده کلی کاربردی این روش ها بسیار ساده است: باکتری های فیلامنتوس عامل ایجاد بالکینگ لجن بیشتر در قسمت خارجی لخته ها قرار دارند در نتیجه نسبت به باکتری های تشکیل دهنده لخته، بیشتر در معرض مواد اکسید کننده قرار می گیرند. باید توجه داشت که این توضیح در راستای فرضیه انتشار یا دیفیوژن برای رقابت بین باکتری‌های فیلامنتوس، قرار دارد.

کلرزنی به طور گسترده در ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرد و دستورالعمل های مربوط به کاربرد صحیح آن نیز به خوبی مستند سازی شده است. کاربرد کلرزنی در اروپا به واسطه نگرانی های محیط زیستی در رابطه با پتانسیل تشکیل محصولات جانبی خطرناک نظیر ترکیبات آلی هالوژنه، محدود شده است. جنبه منفی دیگر این است که، باکتری های با سرعت رشد پایین مانند نیتریفایرها در مواجهه با اکسیدان ها، زمان بیشتری برای بازیابی نیاز دارند، که می تواند منجر به کاهش پتانسیل کیفیت خروجی شود. بعلاوه روش های نا مشخص علت رشد بیش از حد میکروارگانیزم ها را حذف نمی کنند و فقط اثر موقتی دارند.

این مورد در رابطه با روش های کنترل کوتاه مدت مانند برگشت مجدد بیومس از زلال ساز به مخزن هوادهی و یا افزایش نرخ لجن دفعی نیز صادق است. روش های مشخص در واقع روش های پیش گیرانه‌ای هستند که هدف آن ها کمک به رشد ساختار باکتری های تشکیل دهنده لخته در گستره ای از ساختار باکتری های فیلامنتوس می باشد. چالش اصلی در رسیدن به این هدف، یافتن محیط مناسب درون تاسیسات تصفیه لجن فعال است. بدلیل موفقیت در استفاده از روش های کنترل بالکینگ در سیستم لجن فعال توسط پیش تصفیه به طور دائم، باید این روش ها توسعه داده شده و با توجه خاصی مورد استفاده قرار گیرند.

تا به اکنون اقدامات پیشگیرانه برای بالکینگ لجن بر اساس آگاهی از فیزیولوژی و یا سینتیک انواع باکتری‌های فیلامنتوس نبوده است. این در حالی است که تاکید زیادی به مطالعه برای تعیین و تشخیص باکتری های فیلامنتوس حاضر (در محیط) شده است. به نظر می رسد که تعمیم اقدامات پیشگیرانه  با مصرف بالای سوبسترا قابل تجزیه بیولوژیکی در غلظت های بالای سوبسترا، هم راستا است.

این بدان معنی است که تا مصرف COD قابل تجزیه بیولوژیکی، نیاز به ورود فاضلاب ورودی به سیستم لجن فعال از نوع جریان پیستونی می باشد، سپس می توان از یک مخزن با رژیم هیدرولیکی اختلاط کامل استفاده کرد. مصرف اکسیژن در غلظت های پایین منجر به نتایج مشابه آنچه که برای COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی در بالکینگ لجن رخ می دهد، می شود.

غلظت سوبسترا موثر را باید با ضریب نیم اشباع برای سوبسترا، مرتبط دانست، بنابراین در اینجا از نسبت بین نرخ سوبسترای حقیقی و سوبسترای حداکثر استفاده می شود. به نظر می رسد ثابت اکسیژن محلول تنها وابسته به زمانی است که سوبسترا با قابلیت تجزیه بیولوژیکی بالا وجود دارد. برای جلوگیری از بالکینگ، شرط لازم ایجاد یک جریان پیستونی برای بخش ورودی به فرایند لجن فعال همراه با توسعه یک انتخاب کننده است. هر دو تئوری برای بالکینگ لجن (A/V یا تئوری انتخاب انتشاری و همچنین تئوری انتخاب سینتیکی) این راهبرد را تایید می کنند.

انتخاب کننده

 

یک انتخاب کننده به عنوان بخش ورودی یک راکتور بیولوژیکی تعریف می شود که مشخصه های آن شامل عدد پراکندگی پایین و گرادیان بالای کافی غلظت سوبسترا می باشد. همچنین این بخش می تواند یک قسمت ورودی جداگانه از راکتور بیولوژیکی باشد که جریان ورودی و جریان برگشت لجن بالا را دریافت می کند و نرخ مصرف COD با قابلیت بالای تجزیه بیولوژیکی بالایی دارد و در این بخش تقریباً تمام COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی حذف می شود.

در انتخاب کننده ها مانند سایر سیستم ها، میکروارگانیزم ها در شرایط مختلف در دوره های با (دوره فراوانی) بدون (دوره قحطی) سوبسترای خارجی قرار می گیرند. یک سیستم با سیستم تغذیه پالسی یا ضربانی و یا تغذیه به روش ثابت (پر و خالی شونده) بعنوان یک انتخاب کننده ایده آل است.

نشان داده شد که در چنین سیستم هایی در مقابل بالکینگ لجن، ممکن است لجن دانه‌ای هوازی نیز تشکیل شود. درون انتخاب کننده ها میکروارگانیزم ها در شرایط رشد با نرخ بالا قرار می گیرند و قادر خواهند بود که سوبسترا را به عنوان محصول ذخیره درون سلولی درآورند (ذخیره کنند). باید یک دوره طولانی مدت بدون دسترسی به سوبسترای خارجی (نرخ رشد پایین یا شرایط قحطی) وجود داشته باشد (در مرحله هوازی) تا مجدداً سلول ها بتوانند ظرفیت ذخیره ی خود را ترمیم کنند.

انتخاب کننده ها به سرعت در سیستم های لجن فعال نصب شدند و هنوز هم به عنوان متداول ترین وسیله مهندسی، در سطح جهان برای جلوگیری از ایجاد بالکینگ لجن استفاده می شوند. با این حال، بعضاً هنوز گزارشاتی از عدم موفقیت در کنترل بالکینگ در این سیستم ها وجود دارد.

هنوز مشخص نیست که چنین عدم موفقیت هایی در نتیجه طراحی نا مناسب مخازن انتخاب کننده  در شرایط گذار در سیستم های تصفیه بیولوژیکی رخ می دهد و یا عوامل دیگری به نوعی، فعالیت درونی جمعیت (میکروبی) را تحت تاثیر قرار می دهد که به باکتری های فیلامنتوس توان رقابت (در این شرایط را) می دهد. به نظر می رسد که انتخاب کننده ها در کنترل بالکینگ حاصل از فعالیت M.parvicella در فرایند حذف بیولوژیکی نوترینت ها موفق نیستند، یا حداقل برای این کار کافی نیستند. انتخاب کننده های مختلف و روش‌های به دام‌اندازی در آن ها در ادامه به صورت مختصر شرح داده شده است.

انتخاب کننده های هوازی

تا پایان دهه 80 میلادی در بسیاری از کشورها تنها حذف مواد آلی کربنی (در فاضلاب) مورد نیاز بود و معمولاً سیستم های کاملاً هوازی با اختلاط کامل ترجیح داده می شدند. در ایالات متحده اکثر سیستم ها نرخ بارگذاری بالا و زمان ماند لجن (SRT) کمتر از 5 روز داشتند. در چنین شرایطی وقوع بالکینگ لجن عمدتاً بدلیل حضور و رشد بیش از حد باکتری های فیلامنتوس مانند نوع N021 و گونه 1701 بود. در اروپا و آفریقای جنوبی، تاسیسات با نرخ بارگذاری پایین مانند نهر های اکسیداسیون و سیستم های هوادهی گسترده مورد استفاده قرار گرفتند.

در دهه 90 میلادی قوانین مربوط به انتشار نوترینت ها به خصوص انتشار آمونیاک بویژه در اروپا و آمریکا، سختگیرانه تر شد. به عبارت دیگر برای تامین نیازهای تصفیه خانه های فاضلاب در این زمینه، به روز رسانی و توسعه به منظور ایجاد توانایی نیتریفیکاسیون بیولوژیکی، انجام شد. سیستم های هوادهی، ارتقا داده شدند و برای حفظ باکتری های نیتریفایر در سیستم، مقدار SRT تا حدود 10روز افزایش دادند. به علاوه، سیستم هوادهی متناوب بدلیل توانایی در رسیدن به درجه ای مشخص از دنیتریفیکاسیون، بیشتر مورد استفاده قرار گرفتند. در چنین شرایطی بالکینگ لجن بیشتر ناشی از رشد و تکثیر بیش از حد گونه های Microthrix parvicella و گونه های 021N، 0041/0675، 0092 و 0581 بود.

این مشاهدات منجر به تعریف مفهومی به نام F/M پایین در گروه باکتری های فیلامنتوس توسط Jenkins و همکارانش شد. انتخاب کننده های هوازی یک بخش کوچک اختلاط (هوازی یا انوکسیک) یا منطقه تماس (بدون هوادهی) می باشد که برای کنترل بالکینگ لجن ناشی از رشد بیش از حد گونه های 021N، Thiothrix spp، Sphaerotilus natans و در برخی موارد Microthrix parvicella به کار می رود.

زمان تماس یک پارامتر طراحی متداول برای انتخاب کننده ها است که اثر خیلی قوی و غیر خطی بر قابلیت ته‌نشینی لجن دارد. هنگامی که زمان تماس کافی نباشد، سوبسترای محلول به طور کامل در منطقه تماس مصرف نمی شوند و به مخزن هوادهی اصلی منتقل می شوند. در این مورد رشد میکروارگانیزم های فیلامنتوس بدلیل مصرف سوبسترا با غلظت کم در مخزن هوادهی، اتفاق می افتد.

از طرف دیگر زمانی که زمان تماس، کمی طولانی باشد، غلظت سوبسترا ورودی به مخازن اختلاط کامل متداول کاهش می یابد که مناسب رشد میکروارگانیزم‌های فیلامنتوس است. تاثیر شدید، بزرگی یا کوچکی مخزن تماس بر روی شاخص حجمی لجن (SVI)، طراحی مناسب این واحد را مشکل می سازد.

در سیستم های با الگوی تغذیه متغیر، مانند دما، جریان و بار ورودی متغیر، مانند سیستم های تصفیه فاضلاب، یک طراحی خوب همواره کار بسیار مشکلی است و احتمالاً یکی از دلایل محتمل برای گزارش های متعدد از عدم موفقیت مخازن انتخاب کننده هوازی به همین دلیل است.

بنابراین، در عمل انتظار می رود که تنها سیستم های با جریان پیستونی به صورت یک کانال طویل (نسبت طول به عرض بیشتر از 10:1)، مخازن تماس چند بخشی، یا سیستم SBR با تغذیه نا پیوسته می تواند شیب غلظت زیاد سوبسترا و عملکرد مناسب در شرایط بسیار متغیر و پویا را تضمین کند. به علاوه، استقرار مناسب می تواند کارایی سیستم های لجن فعالی که از نظر سینتیکی محدود هستند را بهبود ببخشد.

نیاز به دستیابی به حداقل غلظت DO به عنوان تابعی از نرخ بار آلی محلول یا نرخ مصرف سوبسترا محلول در مخزن هوادهی در بسیاری از مطالعات و دیاگرام های کاری تایید و پیشنهاد شده است. اگرچه مدت زمان تماس پیشنهادی در یک مخزن انتخاب کننده هوازی بسیار کوچک است، مقدار اکسیژن مورد نیاز حدود 15 تا 30 درصد COD محلول حذف شده است. این امر بر اهمیت تامین اکسیژن کافی در انتخاب کننده های هوازی تاکید می کند.

اگر یک مخزن هوازی  چند بخشی (جریان پیستونی) نرخ هوادهی خیلی پایین داشته باشد، تاثیر منفی آن بر ته نشینی لجن می تواند بسیار بدتر از حالتی باشد که یک مخزن انتخاب کننده اختلاط کامل با طراحی بیشینه (خیلی بزرگ)، باشد. بعلاوه ،کنترل هوادهی بسیار حائز اهمیت است و در اولین بخش که مصرف اکسیژن بالاتری دارد باید سنسور هایی نصب گردد و برخی اوقات این سنسورها در بخش انتهایی انتخاب کننده هم ممکن است نصب گردد.

انتخاب کننده های بدون هوادهی

همانند انتخاب کننده های هوازی، تمام COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی بالا باید در انتخاب کننده های انوکسیک و بیهوازی حذف شده و از ورود هر گونه COD با قابلیت تجزیه بالا به مرحله هوازی باید جلوگیری شود و در صورتی که این اتفاق رخ دهد یک مزیت برای باکتری های فیلامنتوس محسوب می شود. بعلاوه، اکسیژن و نیترات نباید در راکتور بیهوازی وجود داشته باشد و در راکتور انوکسیک نیز نباید تشکیل شوند.

همچنین برگشت جریان ممکن است ندانسته، مقادیری اکسیژن به این راکتورها اضافه کند. همچنین برای قطع EBPR و یا فعالیت دنیتریفیکاسیون، با حضور شرایط میکروآئروفیلیک در مراحل بیهوازی و یا انوکسیک، که بعنوان مثال می تواند منجر به انتشار اکسیژن درون سطح مایع شود و یا هوادهی لجن یا مایع جریان برگشتی در اسکرو پمپ ها یا در محل سرریزها می تواند باعث بدتر شدن خصوصیات ته نشینی لجن شود.

انتخاب کننده های انوکسیک

اولاً معیارهای طراحی انتخاب کننده های انوکسیک بر اساس نسبت COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی بالا به نیترات ورودی به راکتور می باشد. این در حالی است که درون انتخاب کننده ها انتظار می رود که بخش قابل توجهی از COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی بالا به محصولات ذخیره ای تبدیل شود و نسبت بالاتری به گستره متداول برای دنیتریفیکاسیون ارتباط مستقیم داشته باشد (حدود 7 تا 9 mg از COD  با قابلیت تجزیه بیولوژیکی بالا به ازای هر mg از NO3-N). نوع اختلاط انتخاب شده در مقایسه با انتخاب کننده های هوادهی شده تاثیر کمتر داشته و یا کلاً بی تاثیر است.

طراحی انتخاب کننده های انوکسیک برای شرایط جریان پایدار و شرایط ویژه طراحی تا زمانی که میزان نیترات مازاد وجود دارد، انجام می شود. در سیستم های با ابعاد بزرگ، متعادل کردن بار نیترات با COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی، بدلیل تغییرات در میزان دنیتریفیکسیون در زلال ساز ثانویه ،کار مشکلی است.

دوره های با غلظت نیترات کم یا شرایط موقت بیهوازی در انتخاب کننده های انوکسیک، قابل انتظار است. این شرایط لزوماً برای مشخصات ته نشینی لجن مضر نیستند، به دلیل این که در یک انتخاب کننده بسته، امکان دارد که بخش مهمی از COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی زیاد توسط میکروارگانیزم های هتروتروف معمولی ذخیره شود یا توسط میکروارگانیزم های ذخیره کننده فسفر مصرف شوند (POAs) یا این که توسط ارگانیزم‌های ذخیره کننده گلایکوژن غیر فسفاته مصرف شوند (GAOs).

اگرچه ممکن است نشت COD قابل تجزیه بیولوژیکی به مخزن هوادهی و در نتیجه بالکینگ لجن به دلیل کاهش ظرفیت انتخاب کننده انوکسیک رخ دهد (به طور مثال در سیستم های اختلاط کامل). برای شناسایی عوامل کلیدی در رقابت بین میکروارگانیزم ها، تحقیقات بیشتری در این مورد نیاز است. در خلال طراحی قابل اطمینان یک انتخاب کننده انوکسیک در ابعاد واقعی، توصیه می‌شود که مطالعات پایلوتی انجام شده و سپس در ابعاد بزرگتر اجرا شود. تلاش برای کاهش بیشتر نیترات از خروجی، نیازمند برگشت جریان لجن است که مقادیر کمی از نیترات در خود دارد که همین امر موجب محدود شدن استفاده از انتخاب کننده های انوکسیک می شود.

انتخاب کننده های بی هوازی

تحت شرایط بی هوازی شدید (مانند فرایندهای نوع UCT)، سوبسترای محلول به خصوص اسیدهای چرب فرار و سایر سوبستراهای ساده تا حدودی مصرف شده و بخش اعظم آن ها ذخیره می شود. طراحی انتخاب کننده بیهوازی از نسبت نرخ COD قابل تجزیه بیولوژیکی مصرفی به نرخ فسفر آزاد شده که برای حذف فسفر لازم و ضروری است، تبعیت می کند که باید مطمئن شد در این شرایط هیچ COD قابل تجزیه بیولوژیکی وارد مخزن هوادهی اصلی نمی شود. این شرایط در سیستم های لجن فعال برای بهبود رشد PAOs ایجاد می شود.

هر چند که گروه دیگری از باکتری ها تحت عنوان GAOs هم می توانند به خوبی در چنین شرایطی تکثیر شوند. هر دو نوع باکتری ها قادر به مصرف سوبسترا محلول در مرحله بی هوازی بوده و آن را به شکل پلی‌هیدروکسیال‌کانوآتس (PHA) ذخیره می کنند. انرژی برای مصرف و ذخیره برگشت داده می شود که مکانیزم متفاوتی در هر دو گونه باکتری ها دارد. پلی فسفات در مورد PAOs و گلایکوژن برای GAOs استفاده می شود. این تفاوت متابولیکی انعطاف زیادی به انتخاب کننده های بیهوازی در حذف بار های آلی و استقلال در حذف فسفر را می دهد. بعلاوه، به رغم تفاوت PAOs و GAOs، هیچ باکتری فیلامنتوسی که چنین مکانیزمی را داشته باشد، شناسایی نشده است.

جدول (1،2) راهنمای پیشنهادی طراحی انتخاب کننده های هوازی، انوکسیک و هوازی در سیستم های تصفیه

علاوه بر این، لجنی غنی از باکترهای پلی P (پلی فسفات) معمولاً قابلیت ته نشینی بهتری بواسطه تشکیل پلی‌فسفات درون سلولی و خوشه ای چگال دارند و در ترکیب با ته نشینی شیمیایی فسفر حتی لجن غلیظ تری نیز تولید می کنند. به نظر می رسد که شرایط اختلاط در انتخاب کننده های بیهوازی مانند انتخاب کننده های انوکسیک، بحرانی نیست. همچنین این که خسارت و زیان انتقال COD به مرحله هوادهی کمتر از شرایط هوازی است; این بدان معنی است که طراحی انتخاب کننده های بیهوازی خیلی حساس نیست.

تحقیقات اخیر موفقیت انتخاب کننده بیهوازی در کنترل بالکینگ لجن را حتی زمانیکه Microthrix parvicella غالب ترین باکتری فیلامنتوس در محیط است، تایید می کنند. هر چند که همیشه از یک انتخاب کننده بیهوازی استفاده نمی شود. به عنوان مثال کاربرد این انتخاب کننده ها برای جریان دفعی غنی از ترکیبات سولفور، توصیه نمی شود. شرایط بیهوازی ممکن است برای تولید ترکیبات احیا شده سولفور مناسب باشد که در مرحله هوازی باکتری های اکسید کننده سولفور مورد استفاده قرار می گیرند.

مطالعات اخیر در هلند نشان می دهد که لجن با قابلیت ته نشینی خوب (SVI˂120 ml/g با مقدار متداول ml/g 100) در سیستم های حذف مواد مغذی بیولوژیکی در ابعاد واقعی، با بکارگیری صحیح انتخاب کننده های انوکسیک و بیهوازی با جریان پیستونی، قابل دستیابی است. عامل مهم بالقوه که منجر به قابلیت خوب ته نشینی لجن می شود، شامل تزریق جریان به واحد هوازی بعد از یک مرحله انوکسیک/بیهوازی برای کاهش همزمان غلظت آمونیوم (کمتر از mgN/l 1) و افزایش غلظت DO (بیشتر از mgO2/l 5/1) بود. یک نمونه از سیستم تصفیه که بر پایه این ملاحظات طراحی می شود، روش BCFS® است که در حال حاضر به طور موفق در دوازده تصفیه خانه در هلند در ابعاد واقعی اجرا شده است.

مدل سازی ریاضی

به منظور مطالعه اکوسیستم های پیچیده، مانند محیط کشت لجن فعال که در آن عوامل مختلفی با هم عمل می‌کنند، مدل سازی ریاضی می تواند ابزار بسیار کاربردی باشد. علیرغم این که با جمعیت پویا و بسیار پیچیده‌ای در لجن فعال روبرو هستیم امّا پیشرفت های زیادی در این زمینه حاصل شده است. مدل های لجن فعال (ASM 1,2,2d ,3) توسط کارگروه IWA بر روی مدل سازی ریاضی برای طراحی و بهره برداری از سیستم های تصفیه بیولوژیکی، منتشر شده که نمونه هایی از مدل های کاربردی برای مطالعه پویایی جمعیت در سیستم های لجن فعال هستند.

همزمان با افزایش دانش ما از فیزیولوژی باکتری ها، مدل ها نیز  پیشرفت داده می شوند. یک نمونه، مشارکت فرایندهای ذخیره سازی در ASM 3 است. این اولین تلاش برای مدلسازی ذخیره متابولیسم پلیمری است و توضیح بهتر تغییرات و تبدیلاتی است که در انتخاب کننده ی چنین سیستم هایی رخ می دهد. همچنین اخیراً مدل های متابولیکی برای ایجاد ارتباط بهتر بین سینتیک و بیوشیمی ذخیره سازی، ارائه شده است و قطعاً در تشریح و مدلسازی فرایندهای متابولیکی که در انتخاب کننده ها وجود دارد، استفاده خواهند شد. با وجود این که جزئیات دقیق در این مدل ها، رشد باکتری های فیلامنتوس و در نتیجه بالکینگ لجن هنوز قابل پیش بینی نمی باشد.

مدل هایی که بتوانند خصوصیات ته نشینی لجن فعال را پیش بینی کنند در فاز های توسعه اولیه هستند. برخی از مدل های موجود، رشد باکتری های غیر فیلامنتوس و فیلامنتوس را با ملاحظه به این که دو گونه یا یک گروه رقابتی (مانند لخته سازها، فیلامنت ها، فیلامنت های با غلظت کم DO، فیلامنت های با F/M کم) برای یک نوع سوبسترا یا چند نوع سوبسترا (COD با قابلیت تجزیه بیولوژیک بالا یا COD با قابلیت تجزیه بیولوژیک پایین) وجود دارد، پیش بینی می کند.

اساساً این مدل ها به دو گروه تقسیم می شوند: یک گروه که به فیزیولوژی و سنتیک – بیوسینتیک باکتری ها توجه دارند و گروه دیگر که هم فیزیولوژی، سینتیک و مرفولوژی باکتری ها را در نظر می گیرند. انتقال انتشاری سوبسترا به درون لخته های لجن فعال یک مکانیزم مهم در رقابت بین باکتری‌های تشکیل دهنده فلوک و باکتری های فیلامنتوس می باشد.Kappeler  و Gujer در سال 1994 اظهار کردند که COD با قابلیت تجزیه بیولوژیکی بالا می تواند برای رشد میکروارگانزیم های فیلامنتوس بدلیل مقاومت انتشاری در لخته های بیولوژیکی، بسیار کمک کننده باشد.

آن ها یکپارچه سازی این رفتار را در مدل‌های سنتی AS  را پیشنهاد دادند. ضریب نیم اشباع COD قابل تجزیه بیولوژیکی قابل مشاهده برای میکروارگانیزم‌های فیلامنتوس، کمتر از باکتری های غیر فیلامنتوسی است که نشان دهنده مقاومت انتشاری متفاوت سوبسترا برای آن ها است. این راهبرد به ما نتایج کیفی واقعی ارائه می دهد. اگرچه که هنوز هم امکان پیش بینی SVI لجن یا خصوصیات ته نشینی لجن وجود ندرد.

مطالعات اخیر هم میکرومرفولوژی لخته ها را به خوبی در نظر دارد و هم به خصوصیات رشد باکتری های فیلامنتوس توجه می کند (رشد یکسو در اینجا مقدم تر است).

این مطالعات اولین تلاش ها برای ترکیب مشخصات مرفولوژی با فیزیولوژی باکتری های فیلامنتوس و غیر فیلامنتوس بود. سه گروه میکروارگانیزم ها (لخته ساز، فیلامنت های با اکسیژن محلول پایین، فیلامنت های با F/M پایین) به همراه پارامترهای سینتیکی و گرایش های همراه که با تئوری انتخاب سینتیکی مشخص شده بودند در نظر گرفته شدند، و سناریوهای مختلف سوبسترای محلول و DO شبیه سازی شدند.

شبیه سازی ساختار لخته های لجن فعال تحت شرایط دیفیوژنی حاکم بر آن، همانطور که انتظار می رفت نشان داد که باکتری های فیلامنتوس در شرایط سوبسترای محلول و DO محدود، غالب هستند. نویسندگان بین پارامترهای سینتیکی و تاثیر مرفولوژی سلولی، تفاوتی قائل نشدند.

اخیراً Martins و همکارانش مدل های قبلی را پذیرفته و برای پیش بینی مرفولوژی بیوفیلم لخته های لجن فعال بکار برده اند. این راهبرد نشان داد که گرادیان انتشاری برای مرفولوژی لخته ها مهمتر از تفاوت در ثابت گرایش بین ارگانیزم های مختلف است، که از تئوری با مبنای گرادیان انتشاری برای انتخاب باکتری های فیلامنتوس حمایت می کند.

بطور خلاصه، از مدل سازی می توان برای ارزیابی بهتر نقش رشد یکسوی باکتری های فیلامنتوس با هم و با ظرفیت مورد انتظار بالاتر باکتری های فیلامنتوس در رشد، مطابق با ریز-گرادیان در لخته های لجن فعال در یک گستره وسیع از پارامترهای سینتیکی، استفاده نمود. باید تحقیقات بیشتری در مورد نقش مرفولوژی باکتری ها و انتشار در یک رقابت انجام شود زیرا پارامترهای سینتیکی به نام های ضریب نیم اشباع درونی سوبسترا، ظرفیت ذخیره و نرخ تجزیه شناخته می شوند که هنوز ناشناخته هستند. این مطالعات احتمالاً منجر به درک بهتر رقابت بین باکتری های فیلامنتوس و غیر فیلامنتوس در شرایط غالب از نظر گرادیان در ریز-محیط های مانند سیستم های لجن فعال، می شود.

لجن دانه ای

با درک این که بالکینگ لجن زمانی رخ می دهد که COD قابل تجزیه بیولوژیکی تحت شرایطی که گرادیان غلظت شدید در اطراف لخته اتفاق بیافتد، می توان فهمید که هر گاه این شرایط به حداقل برسد، گرانول ها تشکیل می شوند. لجن گرانوله یا دانه ای از نظر ابعاد مرفولوژی در نقطه مقابل بالکینگ لجن قرار دارد.

فرض می شود که مرفولوژی بیوفیلم بستگی به نسبت بین نرخ انتقال سوبسترا و رشد بیومس دارد. این بدان معنی نیست که تنها کاهش گرادیان سوبسترا در اطراف لخته لجن با عث بهبود SVI می شود، بلکه در کنار آن انتخاب برای رشد و تکثیر باکتری های با رشد آرام نیز از عوامل بهبود SVI می باشد. بنابراین، بعنوان مثال همواره رسیدن به لجن گرانوله بیهوازی یا لجن گرانوله نیتریفای شده ،نسبتاً آسانتر است.

استفاده از انتخاب کننده های بیهوازی باعث انتخاب گروهی از باکتری ها (باکتری های ذخیره کننده گلایکوژن و فسفات) با نرخ رشد حداکثر کمتر از باکتری های هتروتروف متداول می شود. بنابراین این انتخاب کننده ها یک برتری در این مورد نسبت به انتخاب کننده های هوازی دارند.

نتیجه گیری

 

بالکینگ لجن یکی از مشکلات اصلی لجن فعال است. سطوحی از درک اطلاعات مورد نیاز برای کنترل این مشکل در عمل وجود دارد. برای مثال، یک سیستم BNR لجن فعال که برای کاهش مشکلات ناشی از بالکینگ لجن طراحی شده است باید مشخصات کلی زیر را داشته باشد:

1)  یک مرحله پیش تصفیه برای حذف سوبسترای پیچیده (مانند لیپیدها)

 2) انتخاب کننده با جریان پیستونی برای ایجاد بزرگ – گرادیان غلظت سوبسترا در طول راکتور

3) مراحل با جریان پیستونی بیهوازی، انوکسیک و هوازی که به خوبی مشخص شده اند و ممانعت از ورود اکسیژن به مرحله انوکسیک و نیترات و اکسیژن به مرحله بیهوازی

4) اجتناب از هوادهی متناوب و ایجاد شرایط میکروائروفیلیک

5) هوادهی مناسب برای دستیابی به غلظت DO بالا (˂ mg O2/l 5/1)  و حداقل غلظت آمونیوم (˃  mg N/l 1) در مرحله هوازی نهایی.

حتی در سیستم هایی که به خوبی طراحی شده اند، ضعف در راهبری نیز به راحتی می تواند منجر به بالکینگ لجن شود. بنابراین، به شرط آن که فرایند های پایه ای که بر مرفولوژی لجن تاثیر می گذارند، به خوبی شناخته نشوند، این فرایند ها به درستی عمل نخواهند کرد. به قول جمله ی Albetson (1987) : “علیرغم تمام آموخته‌ها و دانایی ما، هنوز بسیاری از لجن ها دچار بالکینگ می شوند”.

دسته‌ها
آموزشی تصفیه آب مقالات

آلودگی آب و انواع مختلف آن

به دلیل متنوع بودن منابع آبی، انواع مختلفی از آلودگی ها نیز در آب وجود دارد. در اینجا به بررسی برخی از این آلودگی ها خواهیم پرداخت:

آلودگی توسط مواد مغذی

برخی پساب ها، کودها و فاضلاب ها حاوی مقادیر بالایی از مواد مغذی می باشند. ورود این موارد به بدنه ی اصلی منابع آبی موجب افزایش میزان رشد جلبک ها و علف های هرز در آب می شود. این امر موجب غیرقابل آشامیدن شدن آب و گرفتگی فیلترها می شود. همچنین افزایش بیش از حد جلبک ها موجب مصرف شدن تمام اکسیژن موجود در آب و از بین رفتن سایر میکروارگانسیم ها به دلیل نبود اکسیژن می شود.

آلودگی آب های سطحی

آب های سطحی به آب هایی اطلاق می گردد که به صورت طبیعی در سطح زمین وجود دارند؛ مانند رودخانه ها، دریاچه ها، تالاب ها و اقیانوس ها. تماس مواد خطرناک با این آب های سطحی و حل شدن آن ها یا اختلاط فیزیکی آن ها با آب، آلودگی آب های سطحی نامیده می شود.

خالی شدن از اکسیژن

تقریباً تمام منابع آبی دارای میکروارگانسیم ها می باشند. این میکروارگانیسم ها به دو دسته‌ی هوازی و بی هوازی تقسیم می شوند. با ورود بیش از حد مواد زیست تخریب پذیر (موادی که به سادگی تجزیه می شوند) به آب، رشد میکروارگانیسم ها افزایش یافته و به تبع آن اکسیژن بیشتری نیز مصرف خواهد شد. با اتمام اکسیژن موجود در آب، میکروارگانیسم های هوازی می‌میرند و میکروارگانیسم های بی هوازی شروع به تکثیر می کنند. این امر موجب تولید سموم مضر مانند آمونیاک و سولفیدها شده و آب را آلوده می نمایند.

آلودگی آب های زیرزمینی

مواد شیمیایی، سموم و حشره کش های وارد شده به خاک (از طریق فعالیت های انسانی) توسط باران شسته شده و به عمق خاک برده می شوند. این مواد به آب های زیرزمینی نفوذ نموده و باعث آلودگی آن ها می شوند. این بدان معناست که بعد از حفر چاه ها و گودال ها برای استفاده و دستیابی به منابع آب زیرزمینی و پیش از استفاده از آن ها، باید از سلامت منبع آب اطمینان حاصل نماییم.

آلودگی میکروبیولوژیکی

شاید غیرقابل باور باشد اما امروزه در بسیاری از نقاط جهان، مردم آب تصفیه نشده را به طور مستقیم (از رودخانه ها، چشمه ها و …) برای آشامیدن استفاده می کنند. در برخی موارد آلودگی آب به صورت طبیعی و به دلایلی مانند ویروس ها، باکتری ها و پروتوزوئید ها می باشد. این نوع آلودگی ها موجب مرگ ماهی ها و سایر آبزیان و ایجاد بیماری های جدی در انسان می گردد.

مواد معلق

برخی آلاینده ها (جامدات، ذرات و مواد شیمیایی) به راحتی در آب حل نمی شوند. به این نوع مواد ذرات معلق می گویند. برخی از آلاینده های معلق در پایین ترین بخش ته نشین شده و این امر موجب آسیب رسیدن و حتی از بین رفتن ارگانیسم های و جانداران آبزی که در کف آب زندگی می کنند، می شود.

آلودگی های شیمیایی آب

بسیاری از صنایع و حتی کشاورزان با مواد شیمیایی کار می کنند که در نهایت وارد آب می شوند. به این نوع آلودگی، “آلودگی در نقطه منبع” نیز می گویند. این موارد شامل مواد شیمیایی برای کنترل علف های هرز، حشرات و آفات می باشد. فلزات و حلال های صنعتی نیز موجب آلودگی آب ها می شوند. این نوع از آلودگی بسیار سمی بوده و می تواند موجب کاهش رشد، ناباروری و کشته شدن بسیاری از گونه های آبزی گردد.

نشت مواد نفتی

نشت مواد نفتی در اکثر موارد اثری منطقه ای دارد اما می تواند تا کیلومترها نیز گسترش یابد. مواد نفتی می توانند موجب مرگ بسیاری از ماهی ها و سایر آبزیان شده و با چسبیدن به بدن،بال و پر پرندگان دریایی موجب بیماری و ناتوانی آن ها در پرواز گردند.

در سال 2010 و در یکی از شدیدترین موارد نشت نفت (BP) در آب ها، بیش از 1000 پرنده دریایی، لاک پشت و پستاندار جان خود را از دست دادند و بسیاری از جانداران دیگر نیز در لیست گونه های در خطر انقراض قرار گرفتند. تنها 6 درصد از حیوانات تحت تاثیر این حادثه سلامت خود را مجدداً به دست آوردند، اما طبق گزارشات و مطالعات زیست شناسان و سایر دانشمندان این حیوانات نیز به دلیل فشار بالای استرس ناشی از آلودگی به زودی جان خود را از دست خواهند داد. 

دسته‌ها
آموزشی تصفیه فاضلاب مقالات

پکیج های تصفیه فاضلاب – ساز و کار (بخش اول)

تعریف

پکیج های پیش ساخته و طراحی شده برای تصفیه فاضلاب در جوامع کوچک یا املاک خصوصی مورد استفاده قرار می گیرند. بسته به نیاز کارفرما و توان سازنده، پکیج ها می توانند برای تصفیه بازه ی گسترده ای از جریان ها (بر اساس داده های موجود در کتاب Metcalf از MGD 0/002 تا MGD 0/5 ) مورد استفاده قرار گیرند، اما غالب استفاده ی آن ها برای بازه ی 38 تا 900 مترمکعب در روز می باشد.

متداول ترین مدل های پکیج های تصفیه فاضلاب شامل هوادهی گسترده، راکتورهای ناپیوسته متوالی، برکه های اکسیداسیون،  تثبیت تماسی، فرآیندهای فیزیکی/شیمیایی و تماس دهنده‌ی بیولوژیکی چرخان می باشند. تمرکز اصلی ما در اینجا بر روی سه مورد اول که فرآیندهای هوادهی بیولوژیکی نیز هستند، می باشد.

هوادهی گسترده

فرآیند هوادهی گسترده نوعی از فرآیند لجن فعال می باشد که در آن تصفیه بیولوژیکی برای حذف مواد آلی (ضایع) زیست تخریب پذیر، تحت شرایط هوازی اتفاق می افتد. اکسیژن مورد نیاز برای باقی ماندن فرآیند در حالت بیولوژیکی هوازی، توسط ادوات مکانیکی یا دیفیوزرهای هوادهی تامین می گردد. در راستای فراهم نمودن میزان تماس مناسب میکروارگانیسم های میکروبی با مواد آلی محلول، عمل مخلوط نمودن می بایست توسط هوادهی یا تجهیزات مکانیکی انجام گیرد. علاوه بر این برای بهینه سازی فرآیند بیولوژیکی، pH باید به طور مدوام کنترل شده و برای تسهیل رشد بیولوژیکی و تداوم تجزیه بیولوژیکی، مواد مغذی ضروری نیز می بایست در سیستم حضور داشته باشند.

همانطور که در شکل بالا نیز نشان داده شده است، فاضلاب وارد سیستم هوادهی گسترده شده و معمولاً در اولین گام آشغال گیری شده تا ذرات جامد معلق بزرگ، ذرات قابل ته نشینی و جامدات شناور که می توانند موجب بروز اختلال در تجهیزات و فرآیندهای پایین دست شوند، از سیستم خارج شود. سپس ممکن است فاضلاب برای کاهش میزان مواد بزرگ موجود در فاضلاب که توسط آشغال گیر جدا نشده است، از خردکن عبور نماید.

اگر فرایند هوادهی گسترده نیاز به تنظیم جریان داشته باشد، جریان فاضلاب پس از مراحل بالا وارد حوضچه های متعادل ساز شده و جریان فاضلاب در آن ها تنظیم خواهد شد. پس از آن فاضلاب وارد مخزن هوادهی شده که در آنجا عملیات اختلاط و اکسیژن رسانی به میکروارگانیسم ها صورت می گیرد. سپس مایع مخلوط به زلال ساز یا مخزن ته نشینی پمپاژ شده و در این مرحله بخش عمده ی میکروارگانیسم ها در کف زلال ساز ته‌نشین شده و قسمتی از آن نیز به فاضلاب ورودی در ابتدای سیستم بازگردانده می گردد. به این مواد برگشتی، لجن فعال برگشتی (RAS) می گویند.

موادی که برگشت داده نمی شوند، لجن فعال مازاد (WAS)، نیز برای تصفیه بیشتر یا دفع از سیستم خارج می گردند. پس از این مراحل، فاضلاب زلال شده با عبور از یک سرریز، قبل از ورود به واحد گندازدایی، درون یک کانال جمع آوری ریخته می شود. یک پکیج هوادهی گسترده شامل مخزنی فلزی می باشد که دارای بخش های متعادل ساز جریان، هوادهی، زلال ساز، گندزدایی و هضم/مدیریت لجن هوادهی شده می باشد. معمولاً از سیستم های هوادهی گسترده برای تصفیه فاضلاب هایی با دبی در بازه ی 7 تا 380 مترمکعب در روز استفاده می کنند. همچنین ممکن است در ابعاد بزرگ از مخازن بتنی نیز استفاده شود.

در اکثر مواقع برای راه اندازی سیستم های هوادهی گسترده از بذر لجن سایر تصفیه خانه ها استفاده می کنند و پایدار شدن سیستم ممکن است چیزی در حدود 2 تا 4 هفته پس از استفاده از بذرها به طول بیانجامد.

کاربردهای پکیج های تصفیه فاضلاب به روش هوادهی گسترده

 

این پکیج های تصفیه فاضلاب، معمولاً در شهرهای کوچک، حومه ی شهرهای بزرگ، مجتمع های بزرگ و سایر اماکنی که جریان فاضلاب آن ها کمتر از 380 مترمکعب در روز می باشد، استفاده می شوند. همچنین این سیستم ها در مواردی که نیاز به نیتریفیکاسیون وجود دارد بسیار کاربردی می باشند.

مهم ترین مزایا و معایب پکیج های هوادهی گسترده

مزایا

  • راحتی بهره برداری سیستم، چرا که در بسیاری از موارد سیستم نهایتاً دو تا سه ساعت در روز مورد استفاده قرار می گیرد.
  • فرآیندهای هوادهی گسترده معمولاً برای کنترل نوسانات موجود در جریان و میزان بارگذاری مواد آلی مناسب تر می باشند، چرا که مدت زمان ماند در آن ها بالاتر بوده و میکروب ها زمان کافی را برای مصرف مواد مغذی در اختیار دارند.
  • نصب آسان سیستم، در اغلب مواقع این سیستم به صورت یکپارچه بوده که همین امر موجب سادگی حمل و نقل و نصب آن می گردد.
  • بدون بو بودن سیستم، می توان در اکثر مناطق آن را نصب نموده و فضای زیادی را نیاز نخواهد داشت.
  • سیستم های هوادهی گسترده معمولاً دفع لجن کمی داشته (به دلیل سن زیاد لجن) و می توان آن را به گونه ای طراحی نمود که نیتریفیکاسیون نیز صورت گیرد و نیازی به زلال ساز اولیه ندارد.

 

معایب

  • سیستم های هوادهی گسترده بدون استفاده از واحدهای تکمیلی قادر به دی‌نیتریفیکاسیون و حذف فسفر نیستند.
  • میزان انعطاف پذیری هوادهی گسترده پایین بوده و نمی توان تغییرات زیادی در خروجی آن ایجاد کرد.
  • هوادهی بیشتر در هوادهی گسترده مستلزم استفاده از انرژی بیشتر می باشد.

 

ویژگی های ساختاری و طراحی پکیج هوادهی گسترده

 

جنس پکیج های تصفیه فاضلاب با روش هوادهی گسترده غالبا از آهن و یا بتن می باشد. اگر سیستم به اندازه ی کافی کوچک باشد، تمام سیستم به صورت یک واحد مجتمع و آماده به نصب ارسال خواهد شد. در صورتی که سیستم بزرگتر باشد، ممکن است زلال ساز، مخزن هوادهی و مخزن کلر به صورت واحدهای جداگانه ارسال گردند که در محل مونتاژ خواهند شد.

اجزای کلیدی داخلی پکیج های هوادهی گسترده شامل این موارد می باشند: پمپ های جابجایی برای انتقال فاضلاب بین مناطق متعادل سازی و هوادهی، آشغال گیر و خردکن برای کاهش اندازه ی جامدات، سیستم هوادهی شامل بلوئرها و دیفیوزرها برای قسمت های متعادل سازی، هوادهی و مدیریت لجن، پمپ ایرلیفت برای برگشت لجن، اسکیمر و سرریز برای زلال ساز و هیپوکلریت مایع، قرص یا UV برای واحد گندزدایی. در اغلب مواقع بلوئرها و تابلو برق که شامل چراغ ها، کلیدها و استارت موتورها می باشد نیز در پایین یا یک طرف از پکیج نصب می‌گردند.

برای تولید خروجی با کیفیت قابل قبول، موجودات زنده ی موجود در سیستم نیاز به مدت زمان کافی برای تماس با مواد آلی دارند. مدت زمان معمول تماس در پکیج های هوادهی گسترده در حدود 18 الی 24 است. مدت زمان تماس، دبی روزانه جریان، پارامترهای جریان ورودی و پارامترهای جریان خروجی عواملی هستند که اندازه مخزن هوادهی (که در آن از هوا برای مخلوط نمودن فاضلاب به جهت تامین اکسیژن و بهبود رشد بیولوژیکی استفاده می شود) توسط آن ها تعیین می شود. اندازه پکیج هوادهی گسترده بر مبنای میانگین فاضلاب تولیدی در 24 ساعت محاسبه می شود. همچنین ممکن است برای جلوگیری از بارگذاری بیش از حد بر روی سیستم در ساعات اوج تولید فاضلاب (مانند صبح و شب) استفاده از سیستم‌های متعادل ساز ضروری باشد. متعادل ساز ها باعث می شوند تا جریان با دبی قابل کنترلی وارد سیستم شوند.

بهترین حالت برای اطمینان از راحتی بهره برداری و تعمیر و نگهداری سیستم، نصب سیستم به گونه ای می باشد که دیواره های مخزن در حدود 15 سانتی متر بالاتر از سطح زمین قرار گیرند. این کار باعث عایق نمودن سیستم در فصول سرد، جلوگیری از نفوذ جریانات سطحی به سیستم و سرویس سریع سیستم می شود. اگر سیستم در زیر زمین گردد، باید با تقویت دیواره ها و استفاده از محافظ های مناسب از عدم ورود جریانات سطحی به سیستم اطمینان حاصل نمود. در صورت نصب سیستم در بالای زمین نیز، عایق نمودن سیستم در فصول سرد و تعبیه ی مسیرهایی برای تعمیر و بررسی سیستم از مهم ترین پارامترها می باشند.

کارایی پکیج روش هوادهی گسترده

عملکرد پکیج های تصفیه فاضلاب در کل می تواند تحت تاثیر عوامل متعدد راهبری و پارامترهای موجود در طراحی قرار گیرد.

  • تغییرات ناگهانی و شدید دما
  • راندمان حذف چربی و کف از زلال ساز اولیه (به جز برکه های اکسیداسیون که از زلال ساز اولیه استفاده نمی کنند)
  • جریان های بسیار کم که طراحی و ساخت کانال ها و مجاری خودشویی را بسیار مشکل می‌کند
  • وجود لخته در جریان، بارگذاری BOD و سایر پارامترهای ورودی
  • شوک در بارگذاری هیدرولیکی یا وجود لخته های بسیار بزرگ در جریان حاصل از جوامع کوچک
  • کنترل مناسب میزان تامین هوا

هوادهی گسترده در اغلب مواقع کارکرد بسیار مناسبی داشته و استانداردهای خروجی مورد نیاز را برآورده می نماید.

اگر استفاده از مواد شیمیایی به درستی صورت گیرد، میزان فسفر کلی (TP) به کمتر از 2 میلی‌گرم در لیتر نیز خواهد رسید. در برخی موارد خروجی سیستم های هوادهی گسترده دارای TSS کمتر از mg/L 10 نیز می باشند.

تعمیر و نگهداری

الزامات بهره برداری بسته به نیازهای موجود برای پکیج های تصفیه فاضلاب متفاوت می باشد. الزامات بهره برداری برای این سیستم ها معمولاً کمتر از 8 ساعت در روز می باشد. هر نوع سیستم، روندهای بهره داری مختص به خود را دارا بوده که  برای عملکرد مناسب سیستم باید به دقت انجام گیرد. صاحبان این تجهیزات نیز برای اطمینان از به حداقل رساندن هزینه های مربوط به نیازهای تعمیر و نگهداری می بایست تمام دستورالعمل های ارائه شده توسط سازنده را به کار گیرند. برآوردهای مربوط به زمان و نحوه ی انجام تعمیرات و نگهداری های مورد نیاز باید با نظر مستقیم سازنده تجهیز صورت گیرد.

روش های عملیاتی برای هوادهی گسترده شامل انجام آزمایشات مربوط به اندازه گیری میزان کلیفرم مدفوعی در خروجی برای اطمینان از گندزدایی کافی و انجام بازرسی های منظم بر روی میزان اکسیژن محلول (DO) و غلظت MLSS در بخش هوادهی می باشد.

برای آنالیز میزان ته نشینی لجن، آزمایشات مربوط به اندازه گیری شاخص حجم لجن (SVI) در زلال ساز نیز باید صورت گیرد. سایر نمونه گیری ها و آنالیزها بر اساس استانداردهای مورد نیاز انجام خواهد شد.

مراحل معمول مربوط به تعمیر و نگهداری در پکیج های تصفیه فاضلاب هوادهی گسترده شامل بررسی موتورها، بلوئرها و پمپ ها و اطمینان از روغن کاری و عملکرد مناسب آن ها می باشد. انجام بازرسی های دوره ای مطابق با توصیه ها و پیشنهادات سازنده نیز بسیار مهم است.

خروج از نسخه موبایل