LOGO-removebg-preview
دسته‌ها
فرایندهای بی هوازی تصفیه فاضلاب معرفی فرایندها مقالات

تصفیه فاضلاب با استفاده از فرآیند بی هوازی

مقدمه

فرآیند تصفیه بیولوژیکی بی هوازی روشی متعارف و پرکاربرد می باشد که معمولا با عنوان هاضم بی‌هوازی برای تصفیه مواد جامد زائد آلی پیچیده مانند لجن فاضلاب اولیه و ثانویه مورد استفاده قرار می گیرد. سیستم های تصفیه هوازی مانند لجن فعال متعارف (CAS) کاربرد گسترده ای در تصفیه فاضلاب هایی با میزان آلودگی کم (COD کمتر از mg/L 1000) دارند. فرآیندهای CAS به دلیل نیاز به هوادهی بالا انرژی زیادی مصرف نموده و حجم بالای لجن تولید شده توسط این فرآیندها نیز نیاز به تصفیه و دفع مناسب دارند. در نتیجه هزینه های بهره‌برداری، تعمیر و نگهداری در این سیستم ها بسیار بیشتر از سیستم های بی هوازی است.

با این وجود به دلیل انعطاف پذیری بیشتر سیستم های هوازی در مقابل نوسانات (مانند دمای محیط) و سادگی راهبری، فرآیند تصفیه بی هوازی به ندرت برای تصفیه فاضلاب های ضعیف مانند فاضلاب های شهری مورد استفاده قرار گرفته است. علاوه بر حساسیت در مقابل نوسات عوامل دیگری مانند هزینه اولیه بیشتر و بالا بودن مدت زمان راه اندازی و بهره برداری نیز در تصمیم تاثیرگذار بوده اند. اما در سه دهه گذشته با اصلاح طراحی، ارتقا سیستم و شناخت بیشتر و بهتر این روش ها توسط طبقات مختلف تولید و استفاده کننده از سیستم های تصفیه فاضلاب، استفاده از این روش به دلیل مزیت های بیشتر آن در مقایسه با سیستم های هوازی و همچنین مقرون به صرفه بودن آن رشد چشمگیری داشته است.

تجزیه بی هوازی مواد آلی

عواملی که نشان دهنده ی میزان کارآیی حذف مواد آلی زیست تخریب پذیر توسط یک روش تصفیه مشخص می باشند، عبارتند از:

  1. طبیعت و ترکیب مواد آلی مورد نظر
  2. مناسب بودن عوامل محیطی
  3. زمان ماند لجن در راکتور
  4. شدت اختلاط و در نتیجه تماس بین توده های باکتری و مواد آلی
  5. بارگذاری مناسب مواد آلی با توجه به توده لجن باکتری و مدت زمان ماند

عوامل 1 و 2 اساسا وابسته به خواص و ویژگی های فاضلاب هستند در حالی که عوامل 3 تا 5 تابع نوع طراحی و سیستم تصفیه مورد استفاده می باشند. تبدیل ماکرومولکول های پیچیده مواد آلی موجود در فاضلاب به بیوگاز نیازمند چندین گروه مختلف از میکروارگانیسم ها می‌باشد. نمونه ای از توالی واکنش های مربوط به هضم این ماکرومولکول های پیچیده در شکل زیر نشان داده است.

همانطور که گفته شد، برای هضم بی هوازی پروتئین ها، کربوهیدرات ها و چربی ها باید مراحل مختلفی طی گردد. به طور کلی چهار فرآیند اصلی که در طول روند تبدیل مواد آلی به بیوگازها رخ می دهد را می توان به این صورت طبقه بندی نمود: 1) هیدرولیز، 2)اسیدوژنز، 3)استوژنز و 4)متانوژنز.

مروری کلی بر فرآیند تجزیه بی هوازی

تبدیل بی هوازی بیولوژیکی زائدات آلی به بیوگاز (متان) فرآیندی پیچیده می باشد که شامل تجمع و افزایش جمعیت برخی توده های باکتریایی (متناسب با خصوصیات منحصر به فرد فاضلاب و محصول نهایی) است. به طور غیرمستقیم و کلی می توان بیان کرد که فرآیند بی هوازی شامل همزیستی مستقیم و غیرمستقیم بین گروه های مختلفی از باکتری ها می باشد. معمولا محصول تولید شده توسط یک دسته از باکتری ها تامین کننده مواد غذایی مورد نیاز برای گروه دیگری از باکتری ها می باشد، بنابراین حفظ تعادل بین جمعیت باکتری ها و منابع غذایی بسیار مهم و ضروری می باشد.

تغییر ماهیت بیولوژیکی مواد آلی در سه مرحله اتفاق می افتد. اولین گام در این فرآیند تبدیل ترکیبات توده ای با جرم مولکولی بالا به ترکیباتی مناسب برای استفاده به عنوان منابع انرژی کربن سلولی می باشد (هیدرولیز). دومین مرحله (اسیدوژنز) شامل تبدیل باکتریایی ترکیبات تولید شده در گام اول به ترکیبات واسط قابل شناسایی به صورت توده هایی با جرم مولکولی کمتر است. زنجیره های کوتاه اسیدهای چرب تولید شده در طول فرآیند اسیدوژنز توسط گروهی از باکتری ها (استوژن ها) برای تولید استات (acetate) استفاده می‌شوند.

مرحله سوم (متانوژنز) شامل تبدیل باکتریایی ترکیبات واسط به محصول ساده ی نهایی (متان و کربن دی اکسید) می باشد. نام گذاری های مختلفی برای این سه مرحله وجود دارد، به عنوان مثال در یکی از نام گذاری های صورت گرفته توسط مک کارتی در سال 1962، مراحل اول و دوم فاز ثابت BOD و مرحله سوم فاز کاهش BOD لقب گرفت، چرا که کاهش BOD یا COD صورت گرفته در طول فرآیند تولید متان (مرحله سوم) به اندازه ی کل فرآیند می باشد. 

عوامل تاثیرگذار بر روی هضم بی هوازی

بهبود و توسعه تکنولوژی مورد استفاده در فرآیند بی هوازی مستلزم درک بهتر عوامل موثر بر روی ثبات فرآیندهای بیولوژیکی می باشد. معمولا بی ثباتی فرآیند با افزایش سریع غلظت اسیدهای فرار در اولین مرحله واکنش شناسایی می شود. pH پایین با کاهش همزمان تولید گاز متان موجب اختلال در روند متانوژنزی می گردد.

انطباق باکتری ها با شرایط در حدود 3 تا 8 هفته زمان خواهد برد. باکتری هایی که به اندازه ی مناسبی با شرایط محیطی موجود خود را هماهنگ کرده اند، پایداری و ثبات بیشتری در مقابل حوادثی از قبیل بارگذاری بیش از حد هیدرولیکی، نوسانات دمایی، تغییر غلظت آمونیاک و اسیدهای فرار و … نشان می دهند. عوامل محیطی متعددی نظیر نرخ رشد، نرخ تجزیه، تولید گاز، میزان مصرف مواد مغذی و … نیز بر روی فرآیند هضم بی هوازی تاثیر گذار می باشند. برخی از مهم ترین این عوامل شامل موارد زیر هستند.

pH، اسیدیته و قلیاییت

میکروارگانیسم های متانوژنیک به تغییرات pH بسیار حساس می باشند. بازه ی مناسب pH برای باکتری های تولید کننده متان که قابلیت تطبیق با تغییرات را ندارند در حدود 6/7 – 6/6 می باشد. باکتری های غیرمتانوژنیک به این شدت بر روی شرایط محیطی حساس نیستند و در بازه pH بزرگتری (5/8 – 5) می توانند به عملکرد خود ادامه دهند. مقدار pH در داخل راکتور، وابسته به فرآیند واکنش بی کربنات – کربن دی اکسید سیستم بافری و اسید فرار – آمونیاک تشکیل شده توسط فرآیند می باشد.

توجه به تراکم اسیدها بسیار مهم و حیاتی می باشد چرا که وجود بیش از حد آنها می تواند موجب اختلال و از بین رفتن باکتری های متانوژنیک شود. برای این منظور مقدار ظرفیت بافری موجود در راکتور باید کافی باشد تا از اسیدی شدن راکتور پیشگیری گردد. همچنین افزودن کربنات ها و بی کربنات های سدیم و کلسیم به هاضم برای تامین شرایط مورد نیاز فعالیت بافری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، آهک (کلسیم هیدروکسید) بیشترین کاربرد را برای این منظور دارد. تنها اسیدهای فرار غیر یونیزه در محدوده غلظت mg/L 60 – 30 سمی هستند.

دما

مانند تمام فرآیندهای بیولوژیکی، فرآیندهای بی هوازی نیز تحت تاثیر درجه حرارت می باشند. بالا رفتن دما موجب بیشتر شدن فعالیت میکروب ها تا رسیدن به درجه حرارت مطلوب می شود. بالاتر رفتن درجه حرارت از مقدار مطلوب تعیین شده موجب کاهش شدید فعالیت میکروب ها خواهد شد. فرآیندهای بی هوازی در بازه ی دمایی گسترده ای (40 – 3 درجه سانتیگراد) انجام می شوند.

انحراف از دمای مطلوب سیستم موجب اختلال در عملکرد سیستم می شود. با وجود آنکه بیشتر هاضم های لجن در محدوده ی دمایی مزوفیلی (40 – 30 درجه سانتیگراد) عملکرد مطلوبی دارند، مرحله متانوژنز در دماهای پایین تری (15 – 12 درجه سانتیگراد) اتفاق می افتد. تاثیر افزایش دما بر روی واکنش های بیوشیمیایی در محدوده ی 25 – 4 درجه سانتیگراد بسیار شدید می باشد.

 دمای مطلوب برای رشد میکروارگانیسم های بی هوازی 35 درجه سانتیگراد یا بیشتر می باشد. با وجود آنکه هاضم های بی هوازی قابلیت عملکرد در درجه حرارت های پایین تر (20 درجه سانتیگراد) را نیز دارا می باشند، اما رشد بی هوازی تحت این شرایط بسیار آهسته بوده و نیازمند مدت زمان راه اندازی طولانی و بروز مشکلات متعدد در عملکرد سیستم می باشد.

در شرایطی که دمای عملکرد راکتور پایین می باشد، راه اندازی در دمای تقریبی 35 درجه سانتیگراد مناسب و مقرون به صرفه می باشد. در دمای کمتر از 25 درجه سانتیگراد، نرخ هضم به شدت افت کرده و راکتورهای بی هوازی معمول در آب و هوای سردسیر، برای تصفیه لجن فاضلاب به زمان ماندی در حدود 12 هفته نیاز دارند.

اکثر سیستم های هاضم صنعتی در بازه ی مزوفیلی و در محدوده ی 40 – 30 درجه سانتیگراد عمل می کنند. این احتمال وجود دارد که میزان واکنش های میکروبی فرآیندهای گرماگرا در دماهای بالا (60 – 50 درجه سانتیگراد) افزایش یابد، بنابراین کاهش SRT در بعضی شرایط می‌تواند سودمند باشد. با این حال عدم پایداری در تصفیه فاضلاب با استفاده از فرآیندهای گرماگرا، همواره از احتمال بالایی برخوردار است. بیشترین کاربرد هضم با استفاده از فرآیندهای گرماگرا زمانی اتفاق می افتد که جریان فاضلاب ورودی دمای بالایی داشته و هاضم در محل موجود باشد.

نکته ی بسیار مهم در مورد بازه های دمایی ذکر شده (سایکروفیلیک، مزوفیلیک و ترموفیلیک) یکسان بودن دمای محتویات در تمام قسمت مخزن و تاثیر آن روی فرآیند هضم بی هوازی می‌باشد. تغییرات دمایی حتی به میزان چند درجه بیشتر از بازه ی تعیین شده می تواند موجب اختلال در عملکرد میکروارگانیسم ها و فرآیندهای موجود در راکتور گردد که برای بازیابی سیستم به حالت اولیه نیاز به زمان طولانی (چندین روز) می باشد. یکسان سازی دما در تمام سیستم می تواند توسط اسپری گاز، عبور دادن جریان از روی مبدل های حرارتی، اختلاط کافی با استفاده از پره ها و پاروئک ها انجام شود.

مواد مغذی

در بسیاری از مواقع از فرآیندهای تصفیه فاضلاب به روش بی هوازی برای فاضلاب های صنعتی استفاده می شود که حاوی کمترین مقدار مواد مغذی هستند. این کار موجب اختلال در کارآیی سیستم شده و در صورت عدم تزریق مواد غذایی، سیستم با کمبود شدید مواد مغذی مواجه خواهد شد.

معمولا از پارامترهای COD/N و COD/N/P برای بیان مقدار مواد مغذی مورد نیاز استفاده می شود. مقدار مطلوب نرخ N/P چیزی در حدود 7 می باشد و حداقل مقدار تئوری نرخ COD/N نیز 7/350 در نظر گرفته می شود. این عدد برای فرآیندهای بی هوازی سریع (COD/kg  kg 2/1) در حدود 7/400  و برای فرآیندهای کند (کمتر از COD/kg  kg 5/0) 7/1000 یا بیشتر خواهد بود.

علاوه بر نیتروژن و فسفر وجود برخی فلزات نیز برای فرآیندهای بی هوازی مهم و ضروری می‌باشد. وجود فلزاتی مانند مولیبیدیم، سلنیوم، تنگستن و نیکل برای فعالیت بسیاری از آنزیم‌ها مورد نیاز است. در مواقعی که این فلزات در فاضلاب موجود نباشند، افزودن نیکل، کبالت و مولیبیدیم می تواند موجب افزایش تولید متان شده و با کاهش زمان ماند راکتور می‌توان مقدار فاضلاب بیشتری را تصفیه نمود.

مواد مهارکننده

بروز اختلال در عملکرد فرآیندهای هضم بی هوازی می تواند به واسطه ی مواد سمی موجود در سیستم صورت گیرد. این مواد می توانند ترکیبات موجود در فاضلاب ورودی یا محصولات جانبی حاصل از سوخت و ساز داخل هاضم باشند. این ترکیبات سمی شامل سولفیدها هستند که در فاضلاب صنایعی مانند قند و شکر، پالایش نفت و دباغی ها وجود دارند. اسیدهای فرار و سایر محصولات میکروبی با تجمع و کاهش ظرفیت بافری سیستم موجب اختلال در عملکرد سیستم می شوند. این اختلال می تواند ناشی از افزایش میزان آمونیاک، قلیایت، فلزات قلیایی و فلزات سنگین در سیستم باشد.

اسیدهای فرار: یکی از اصلی ترین دلایل بروز بی ثباتی در راکتورهای فرآیند بی هوازی، افزایش سریع و زیاد غلظت اسیدهای چرب فرار است. این عامل نشان دهنده ی عدم وجود توده و جمعیت کافی متانوژن ها به علت اختلالات محیطی از جمله تغییرات بارگذاری، کمبود مواد غذایی یا نفوذ مواد مهارکننده به سیستم است. استات، کمترین میزان سمیت را در میان اسیدهای فرار دارا می باشد در حالی که پروپیونات اصلی ترین نقش  را در مختل کردن عملکرد هاضم بر عهده دارد.

اختلال در سیستم توسط اسیدهای فرار در pH اسیدی می تواند به دلیل وجود مقادیر زیادی از VFAs غیریونیزه در سیستم باشد. ماهیت غیرقابل تفکیک این اسیدها این اجازه را به آنها می‌دهد تا نسبت به همتایان یونیزه شده خود راحتر به غشا سلولی باکتری ها نفوذ کنند، که این امر موجب کاهش درون سلولی pH و در نتیجه کاهش میزان متابولسیم میکروبی خواهد شد. غلظت VFA درون راکتور نباید بیشتر از mg/L 500 باشد، که برای دستیابی به بهترین راندمان این عدد باید کمتر از mg/L 200 باشد.

آمونیاک نیتروژن: با وجود آنکه آمونیاک بافر بسیار مهمی در فرآیندهای بی هوازی می باشد، غلظت بالای آمونیاک می تواند از اصلی ترین دلایل اختلال در عملکرد سیستم باشد. در راکتورهایی که میزان بارگذاری آمونیاک در آنها بالا نیست، افزایش ناگهانی و بیش از حد غلظت آمونیاک در سیستم می تواند منجر به تولید VAFs شده به طوری که ظرفیت بافری سیستم قادر به مقابله با این کاهش pH نخواهد بود. کاهش بیشتر میزان قلیاییت و پایین آمدن pH موجب از کار افتادن راکتور خواهد شد. این اختلال با کاهش میزان تولید متان و افزایش تشکیل اسیدهای فرار شناسایی می شود.

سولفید: سولفات و سایر ترکیبات اکسید شده ی سولفور (گوگرد) تحت شرایط معمول حاکم بر هاضم های فرآیند بی هوازی به راحتی به سولفید کاهش پیدا می کنند. آمینو اسیدهای حاوی سولفور نیز می توانند به سولفید تجزیه شوند. اهمیت این ترکیبات زمانی مهمتر می شود که از فرآیند بی هوازی برای تصفیه فاضلاب صنایعی استفاده شود که مقادیر قابل توجهی از سولفیدها را وارد جریان فاضلاب خود می کنند.

این سولفیدها که توسط فعالیت میکروارگانیسم ها تشکیل می شوند، بسته به کاتیون های موجود می توانند به صورت محلول یا نامحلول باشند. در مواردی که نمک تشکیل شده به صورت نامحلول می باشد، تاثیر آنها بر روی فرآیند هضم بسیار ناچیز است. به عنوان مثال افزودن آهن می تواند با حذف S2- به صورت رسوب، تاثیر سولفید را مهار کند.

دی سولفوویبریو و سایر باکتری ها و سلول های کاهش دهنده ی سولفات، از سولفات و برخی میکروارگانیسم های تخمیرکننده (که از آمینواسیدهای حاوی سولفور برای تولید سولفید استفاده می کنند)، سولفید تولید می کنند. افزایش غلظت سولفید (بیشتر از mg/L 200) در یک هاضم با دمای 35 درجه سانتیگراد که دارای تغذیه و اختلاط پیوسته می باشد، باعث بروز اختلال شدید و توقف کامل تولید گاز می گردد.

تمام فلزات سنگین، به غیر از کروم، تشکیل نمک های سولفیدی نامحلول می دهند، لذا از این طریق می توان سولفید موجود در سیستم را از طریق فرآیند ترسیب جدا نمود. همچنین سولفید آزاد را می توان بوسیله تولید گازهای قوی از سیستم حذف نمود.

فلزات سنگین: از شایع ترین عوامل مختل کننده فعالیت هاضم های لجن، فلزات سنگین می‌باشند. به طور کلی فلزات سنگین در حالت محلول قابلیت بیشتری برای سمی نمودن راکتور نسبت به حالت غیرمحلول دارا می باشند. فرآیند هضم بی هوازی موجب کاهش ظرفیت شیمیایی برخی فلزات سنگین می گردد به عنوان مثال آهن و مس می توانند از حالت سه ظرفیتی به دو ظرفیتی کاهش یابند. این کار موجب کاهش مقدار عوامل رسوب گذار (مانند سولفید) که برای حذف یون های فلز از محلول حیاتی می باشند، می گردد.

یکی از راه های حذف فلزات سنگین از سیستم های فرآیند بی هوازی، ترسیب است. فلزاتی مانند مس، کروم، نیکل و روی در صورت غلظت بیش از حد می توانند موج سمی شدن راکتور شوند، مقدار غلظت مجاز برای فلزات موجود در فاضلاب منحصر به فرد بوده و برای هر فلز متفاوت است.

ویژگی های مفید فرآیندهای هضم بی هوازی

تصفیه فاضلاب بسیاری از صنایع با استفاده از فرآیند بی هوازی بسیار مناسب بوده و دارای نکات مثبت متعددی می باشد:

  • میزان بالای تثبیت زائدات
  • کمترین میزان تولید لجن بیولوژیکی و امکان خشک نمودن مستقیم آن در بسترهای خشک سازی لجن بدون نیاز به تصفیه بیشتر (به دلیل آب گیری مناسب)
  • نیاز کم به مواد مغذی، بنابراین فرآیند تصفیه بی هوازی گزینه مناسبی برای تصفیه فاضلاب در محل هایی می باشد که نیاز به افزودن مواد غذایی خارجی دارند
  • عدم نیاز به اکسیژن، صرفه جویی در مصرف انرژی مورد نیاز برای هوادهی و تامین اکسیژن مورد نیاز فرآیندهای هوازی
  • تولید محصولات جانبی ارزشمند (متان)
  • امکان بارگذاری بیشتر (مواد آلی) در مقایسه با سیستم های هوازی
  • نیاز به فضای کمتر در مقایسه با بسیاری از فرآیندهای هوازی
  • مناسب بودن برای صنایعی که تولید فاضلاب فصلی دارند؛ عدم تغذیه چند ماهه سیستم موجب ناکارآمدی سیستم نخواهد شد

میزان جامدات بیولوژیکی تولیدی در سیستم های فرآیند بی هوازی به ازای واحد حجم مواد آلی بسیار کمتر از سیستم های هوازی است. این یکی از اصلی ترین مزایای فرآیندهای بی هوازی می‌باشد که مقدار لجن نهایی برای دفع را کاهش می دهد. این کار نتیجه ی تبدیل جامدات فرار موجود به محصول نهایی با سطح انرژی بسیار بالا (متان، کربن دی اکسید و آب) است. متان به عنوان سوخت دارای ارزش اقتصادی بالایی می باشد و از آن می توان به عنوان منبع انرژی برای تولید گرما و انرژی در بسیاری از صنایع استفاده نمود.

مزیت اصلی دیگر این سیستم ها مقدار پتانسیل بارگذاری می باشد. فرآیندهای هوازی به علت عدم توانایی انتقال و تامین مقدار اکسیژن مورد نیاز سیستم، دارای محدودیت هایی در میزان بارگذاری مواد آلی دارا هستند، در صورتی که چنین محدودیت هایی برای بارگذاری مواد آلی در فرآیندهای بی هوازی بی معنی می باشد. لجن تثبیت شده ی حاصل از فرآیندهای بی هوازی در اغلب مواقع عاری از بوی قوی یا ضعیف بوده و از آن می توان به عنوان محصول نهایی، در زمین های زراعی استفاده نمود، چرا که این لجن های هضم شده دارای مقدار مواد مغذی مورد نیاز برای مصرف گیاهان می باشد.

همچنین پاتوژن ها نیز در طول فرآیند بی هوازی تا حد بسیار زیادی از بین می روند. با توجه به مدت زمان بالای ماند و در نتیجه نرخ پایین رشد، عملکرد سلول نیز بسیار پایین خواهد بود. به این ترتیب بخش عمده ی کربن موجود در فاضلاب در اختیار متانوژنز بوده که در شرایط عادی و به طور میانگین تولید متان 36/0 – 33/0 مترمکعب در کیلوگرم COD در دمای 35 درجه و فشار اتمسفر خواهد بود.

با این حال همچنان به دلایل مختلفی از فرآیندهای بی هوازی به طور گسترده استفاده نمی‌شود. میکروارگانیسم های بی هوازی، به خصوص متانوژنزها نرخ رشد بسیار کندی دارند. درHRT پایین، احتمال شسته و خارج شدن زیست توده ها به دلیل سرعت بالاتر جریان برجسته تر خواهد بود. این عامل موجب دشوار شدن فرآیند تامین میزان کافی و مورد نیاز میکروارگانیسم ها در سیستم می گردد. برای حفظ و تامین جمعیت میکروارگانیسم های  بی‌هوازی، نیاز به مخازنی حجیم یا HRTs بالاتر با سرعت بالاروندگی کم می باشد.

سرعت آهسته‌ی اختلاط/واکنش، طولانی بودن مدت زمان راه اندازی و مشکل بودن بازیابی سیستم از شرایط نامطلوب برخی از معایب این سیستم ها می باشد. از همین رو توجه ویژه و مداوم به عواملی که می توانند موجب بروز اختلال در سیستم شوند (مانند دما، pH، غلظت مواد سمی و …) از اهمیت ویژه ای برخوردار است، این کار با بهره گیری از نیروی متخصص در امر مشاوره، طراحی، ساخت و بهره برداری قابل دستیابی می باشد.  

دسته‌ها
فرایندهای بی هوازی تصفیه فاضلاب معرفی فرایندها مقالات

راکتور پتوی لجن بی هوازی با جریان رو به بالا (UASB)

تصفیه بی هوازی فاضلاب

 هدف اصلی در سیستم UASB حذف آلاینده های آلی از فاضلاب، پساب و لجن می باشد چرا که تصفیه بی هوازی فاضلاب فرآیندی است که در آن با استفاده از روش های بیولوژیکی و بدون استفاده از هوا یا اکسیژن اقدام به تصفیه فاضلاب می کنند. میکروارگانیسم های بی هوازی، آلاینده‌های آلی را به بیوگاز که شامل متان و کربن دی اکسید است، تبدیل می نماید.

راکتور پتوی لجن بی هوازی با جریان رو به بالا (UASB)

تکنولوژی پتوی لجن با جریان رو به بالا که با نام راکتور UASB نیز شناخته می شود، نوعی هاضم بی هوازی می باشد که از آن برای تصفیه فاضلاب استفاده می شود. راکتور UASB نوعی هاضم تولید کننده متان است که با به کارگیری فرآیند و میکروارگانیسم های بی هوازی، پتوی لجن دانه ایی تشکیل می دهد.

مفهوم و طراحی

اساس کار راکتور UASB بر مبنای سیستمی به عنوان جداکننده سه فازه می باشد که راکتور را قادر می سازد تا گاز، آب و مخلوط لجن را تحت شرایطی با میزان آشفتگی بالا، از هم جدا کند. این عملکرد موجب فشرده شدن پکیج و به دنبال آن کاهش هزینه ها می شود.

راکتور برای جداسازی بیوگازها دارای دودکش ها (دریچه های) متعددی می باشد. به دلیل آنکه مرز مشترک بزرگ میان آب و گاز موجب کاهش شدید آشفتگی جریان می شود، لذا بارگذاری‌های نسبتا زیاد (10 تا 15 kg/m3) ممکن خواهد بود. جداسازی در راکتورهای UASB تنها به 1 متر ارتفاع نیاز دارد که همین امر مانع از بروز اثرات شناور سازی در لایه های بالاتر و در نتیجه تشکیل لایه های شناور در منطقه دلخواه می شود.

به طور کلی در طول فرآیند تصفیه توسط راکتورهای UASB، زیر لایه ها از یک بستر لجن گسترش یافته عبور می کنند که حاوی زیست توده هایی (بیومس) با غلظت بالا می باشند. پس از آن، قسمت های باقی مانده ی زیرلایه ها از زیست توده هایی با تراکم کمتر که پتوی لجن نامیده می شوند، عبور می کنند.

جریان فاضلاب ورودی توسط پمپ، از پایین (کف) وارد راکتور UASB می شود. جریان ورودی در حین حرکت رو به بالای خود با زیست توده های موجود در بستر لجن تماس پیدا نموده و سپس با ادامه ی حرکت رو به بالای خود، سایر زیر لایه ها مجدداً با زیست توده هایی که غلظت آن ها در مقایسه با بسترهای لجن پایینی بسیار کمتر می باشد، واکنش می دهد.

حجم پتوی لجن باید مقداری باشد که توانایی تصفیه تکمیلی بر روی فاضلاب برگشتی از لایه‌های زیرین بستر لجن را نیز داشته باشد. در عین حال این کار موجب ثبات کیفیت جریان خروجی نیز می گردد. یک جدا کننده سه فازی (گاز – مایع – جامد یا GLS) که در بالای پتوی لجن قرار دارد، وظیفه ی جداسازی ذرات جامد را از مخلوط (گاز، مایع و جامد) پس از تصفیه بر عهده دارد و به این ترتیب گاز و مایع می توانند از راکتور UASB خارج شوند.

سپس فاضلاب تصفیه شده توسط سیستم جمع آوری خروجی که شامل آبشخورها یا لاندر می‌باشد که در سرتاسر منطقه تخلیه وجود دارند، جمع آوری شده و به مخزن اصلی فرستاده می‌شود. بیوگاز تولید شده نیز پس از جمع آوری برای دفع یا استفاده به عنوان سوخت از سیستم خارج می شود.

در مطالعه ای که بر روی 682 تصفیه خانه صورت گرفت، متوسط بارگذاری طراحی شده برای سیستم UASB مقدار 10kgCOD/m3.d بود.

ارتفاع و سطح راکتور UASB

در راستای کاهش فضای مورد نیاز برای تصفیه خانه (کاهش هزینه خریداری زمین تصفیه خانه) راکتور UASB باید تا جای ممکن بلند در نظر گرفته شود. همچنین طراحی باید به گونه ای صورت گیرد که ارتفاع بستر لجن کافی بوده و سرعت جریان در حداکثر مقدار مجاز ( 1/2 تا 1/5 m/h ) قرار گیرد. بنابراین ارتفاع بستر لجن می بایست حداقل در حدود 2/5 – 1/5 متر باشد، و همچنین خود راکتور برای تامین فضای مناسب برای بستر لجن، پتوی لجن و جدا ساز سه فازه به 4 متر ارتفاع نیاز دارد. آن طور که در استانداردهای موجود بیان شده است بیشترین ارتفاع مجاز برای راکتور 8 متر می باشد، اما ارتفاع مناسب و کاربردی برای مصارف معمول بین 4/5 تا 6 متر است.

در بیشتر مواقع بستر لجن 30 تا 60 درصد از حجم کلی راکتور را به خود اختصاص می دهد و پتوی لجن نیز 20 تا 30 درصد و 15 تا 30 درصد باقی مانده از حجم کلی نیز سهم جداساز GLS است.

جداساز گاز، مایع و جامد (GLS)

هدف اصلی از طراحی این این بخش، تسهیل برگشت لجن بدون نیاز به استفاده از انرژی خارجی یا تجهیزات کنترلی می باشد. وظیفه ی اصلی جداساز GLS مهیا نمودن سطح تماس کافی و مناسب بین گاز و آب در درون محفظه گاز، مهیا نمودن سطح کافی ته نشینی در خارج از محفظه برای کنترل مقدار سرریز سطح و باز شدن کافی روزنه های (سوراخ ها) کف برای پیشگیری از ایجاد آشفتگی به علت سرعت بالای جریان ورودی در بخش ته نشینی و برگشت مقدار کافی جامدات به راکتور UASB می باشد. توجه به هندسه و ویژگی های هیدرولیکی واحد، از عوامل مهم در اطمینان از عملکرد مناسب جداساز GLS می باشد.

مقایسه فرآیندهای هوازی و بی هوازی

جدول بالا مقایسه روش تصفیه هوازی با تصفیه بی هوازی برای فاضلابی با 1000kgCODB/d می باشد.

کاربردها و موارد استفاده از سیستم UASB

• صنایع تولید نوشیدنی
• صنایع تخمیر و تولید الکل
صنایع غذایی
• صنایع کاغذ

مزایای UASB

• در طول فرآیند تصفیه، حجم قابل توجهی از بیوگازهای ارزشمند جمع آوری می شود که می توان پس از جمع آوری از آن ها استفاده نمود.
• تولید بسیار کمتر جامدات زائد بیولوژیکی در مقایسه با فرآیندهای هوازی، چرا که بیشتر انرژی موجود در فاضلاب در این روش صرف تولید محصولات گازی شده و در نتیجه انرژی چندانی برای رشد سایر سلول ها باقی نمی ماند.
• نیاز کم به انرژی برای انجام فرآیند تصفیه
• نیاز کمتر به مواد مغذی
• توانایی از مدار خارج نمودن سیستم برای مدت زمان طولانی بدون بروز خسارت های جدی
• توانایی مدیریت شوک های آلی

معایب UASB

تصفیه بی هوازی بدون استفاده از تصفیه تکمیلی توانایی تامین استانداردهای لازم برای تخلیه خروجی به آب های سطحی را ندارد
• تولید ترکیبات کاهش یافته سولفور و نیاز توجه جدی به آن ها (به دلیل خوردگی، بوی نامطبوع و موارد ایمنی)
• طولانی بودن مدت زمان راه اندازی
• نیاز فرآیندهای بی هوازی به دامنه ی مناسبی از درجه حرارت (15 تا 35 درجه سانتیگراد) و در نتیجه عدم کارآیی آن برای مناطق سردسیر (به خصوص در زمستان)
• نیاز به برخی تجهیزات (pH سنج، دماسنج و …) و همچنین نیروی متخصص برای بازرسی و زیر نظر داشتن شرایط داخلی راکتور (هزینه بر بودن راهبری)

جمع بندی

در نهایت می توان گفت پتوی لجن بی هوازی با جریان رو به بالا (UASB) نوعی هاضم بی هوازی می باشد که از آن برای تصفیه فاضلاب استفاده می شود. این روش معمولاً برای رقیق سازی جریان های فاضلاب (اندازه ذرات بیشتر از 0/75 میلی متر و TSS سه درصد) مناسب است.

همانطور که در بالا اشاره شد، 4 مورد زیر اصلی ترین کاربردهای این سیستم ها می باشند:
• صنایع تولید نوشیدنی
• صنایع تخمیر و تولید الکل
• صنایع غذایی
• صنایع کاغذ

روی هم رفته این 4 مورد 87 درصد از فعالیت های صنعتی را تشکیل می دهند. در نتیجه کاربردهای این روش روز به روز در حال گسترش بوده و امروزه در موارد زیر نیز از این فرآیند استفاده می شود:
1- تصفیه فاضلاب و پساب صنایع شیمیایی و پتروشیمیایی
2- فاضلاب صنایع نساجی
3- شیرابه زباله ها
4- چرخه تبدیل سولفور و حذف فلزات

همچنین در مناطق گرمسیر می توان از UASB برای تصفیه فاضلاب خانگی نیز استفاده کرد.

دسته‌ها
فرایندهای بی هوازی تصفیه فاضلاب فرایندهای هوازی تصفیه فاضلاب معرفی فرایندها مقالات

فرایند های هوازی و بی هوازی چیست؟

 فرایند های هوازی و بی هوازی تصفیه فاضلاب چیست؟

فاضلاب چیست؟تصفیه فاضلاب به چه روش هایی انجام می شود؟

فاضلاب به مجموعه آب هایی گفته می شود که کیفیت آن ها تحت تاثیر عوامل مصنوعی و طبیعی قرار گرفته و دیگر برای بهترین مصرف که همانا آشامیدن است، مناسب نمی باشند، که از طریق منابع مختلف شهری، تجاری، صنعتی، کشاورزی تولید می شود و اثرات مخربی بر محیط زیست و سلامت انسان و سایر جانداران دارد. انواع مختلف فاضلاب دارای خصوصیات متفاوتی هستند و در نتیجه برای کاهش اثرات مخرب آن ها می بایست روش های تصفیه فاضلاب مختلفی بر روی آن ها اعمال شود. به طور کلی فرایند های تصفیه فاضلاب به دو دسته کلی فرایند های هوازی و بی هوازی طبقه بندی می شوند. کلیه این فرایندها دارای دو زیر مجموعه فرایندهای رشد معلق و رشد چسبیده تقسیم بندی می شوند که هر یک کاربرد ویژه ای دارند.

فرایند تصفیه فاضلاب به روش لجن فعال

 

واژه لجن فعال به لجن هوازی معلق مشتمل بر لخته هایی از باکتری های فعال اطلاق می گردد که ترکیبات آلی قابل تجزیه بیولوژیکی موجود در فاضلاب آشغال گیری شده یا پیش ته نشین شده را از طریق اکسیداسیون بیولوژیکی هوازی، تجزیه یا مصرف می کنند. سیستم تصفیه لجن فعال قادر به تصفیه آب سیاه (فاضلاب حاصل از سرویس بهداشتی و شستشو)، آب خاکستری (فاضلاب حاصل از شستشو)، لجن حاصل از مدفوع و حتّی فاضلاب صنعتی که حاوی مواد قابل تجزیه بیولوژیکی باشد، می باشد. این فرایند دارای اصلاحات مختلفی از جمله لجن فعال متداول، هوادهی گسترده، نهرهای اکسیداسیون، سیستم شفت عمیق، SBR، IFAS، MBBR، MBR، UASB و …. می باشد.

شرکت تصفیه هوشمند آویسا با در اختیار داشتن نیروهای مجرب و متخصص و اشراف کامل بر علم روز آب و فاضلاب، اقدام به ارائه خدمات مشاوره ای، طراحی، ساخت و بهره برداری از سیستم های تصفیه فاضلاب اعم از بهداشتی و صنعتی می نماید. این شرکت از پیشتازان هوشمندسازی و پایش آنلاین سیستم های تصفیه فاضلاب و آب در کشور است.

لجن فعال متعارف

در این سیستم، فاضلاب آشغالگیری و دانه گیری شده پس از عبور از واحد ته نشینی اولیه، وارد واحد هوادهی می شود و پس از آن به منظور جداسازی لخته های بیولوژیکی تشکیل شده، به واحد ته نشینی راه می یابد و بخشی از لجن ته نشین شده به منظور تامین بیومس سلولی در واحد هوادهی مجدداً به این واحد برگشت داده می شود. این فرایند معمولاً برای فاضلاب های با قدرت کم استفاده می شود و زمان ماند در این سیستم ها معمولاً کوتاه می باشد.


فرایند هوادهی گسترده

فرایند هوادهی گسترده یکی از پرکاربردترین و موثرترین از اصلاحات لجن فعال است که زمان ماند طولانی و تثبیت نسبتاً کامل جامدات آلی از ویژگی های بارز این سیستم می باشد. این سیستم در ابتدا برای تصفیه جریان فاضلاب تولیدی جوامع کوچک مسکونی مورد استفاده قرار می گرفت. مدت زمان هوادهی در این سیستم بین 18 تا 36 ساعت می باشد و مقدار لجن حاصل از این فرایند کم و از نظر کیفیت بیولوژیکی تثبیت شده تر نسبت به فرایندهای مشابه می باشد.


فرایند نهر اکسیداسیون

یک نهر اکسیداسیون اصلاحیه ای از فرایند لجن فعال با زمان ماند جامدات بسیار بالا برای حذف موثر ترکیبات آلی بیولوژیکی است. سیستم تصفیه نهر اکسیداسیون به طور معمول دارای پیکره بندی مشتمل بر یک یا دو کانال است که به صورت استخر حلقه ای، بیضوی یا نعل اسبی ساخته می شود. تجهیزات هوادهی و اختلاط به منظور هوادهی و برقراری اختلاط در این کانال به گونه ای قرار گرفته اند که فاضلاب به صورت مخالف جهت یکدیگر جریان می یابد. از این سیستم برای تصفیه فاضلاب تولیدی جوامع مسکونی کوچک تا متوسط استفاده می شود.


لاگون های هوادهی شده

این فرایند از حوضچه های خاکی بزرگی تشکیل می شود که در آن اکسیداسیون بیولوژیکی مواد آلی با هوادهی مصنوعی از طریق هواده های مکانیکی و یا عمقی، تسریع می شود. در این سیستم بر خلاف فرایند هوادهی گسترده برگشت لجن وجود ندارد. از نظر جمعیت میکروبی این فرایند تا حد زیادی مشابه فرایند هوادهی گسترده می باشد. این فرایند معمولاً زمانیکه زمین در دسترس برای احداث تصفیه خانه فراوان است و یا به عنوان پیش تصفیه فاضلاب مورد استفاده قرار می گیرد.


تثبیت تماسی

دو واحد هوادهی مجزا و یا یک واحد هوادهی دو قسمتی در این فرایند برای تثبیت بیولوژیکی مواد آلی مورد استفاده قرار می گیرد. این فرایند دارای دو منطقه بیولوژیکی تماس و تثبیت می باشد. در منطقه تماس، فاضلاب ورودی با لجن فعال تثبیت شده تماس می یابد. زمان ماند در این منطقه کوتاه بوده و تنها BOD محلول با تجزیه پذیری بالا در این مرحله تثبیت می شود. در مرحله بعدی یعنی منطقه تثبیت، لجن فعال ورودی از مرحله قبل با لجن فعال برگشتی اختلاط می یابد و با اعمال زمان ماند یک تا دو ساعت و هوادهی و اختلاط کامل، مواد آلی کلوییدی و ذره ای نیز تثبیت می شوند.


بیولاک

سیستم انحصاری بیولاک با هدف ایجاد زمان ماند طولانی در استخرهای خاکی به همراه هوادهی مستغرق ابداع گردید. این سیستم به دلیل زمان ماند هیدرولیکی بالا، فرایندی قابل اعتماد در برابر انواع نوسانات هیدرولیکی و آلی محسوب می شود. هوادهی در این فرایند توسط زنجیره های طولانی هوادهی متحرک و مجهز به دیفیوزرهای حباب ریز انجام می شود که علاوه بر هوادهی، اختلاط کامل لجن فعال را نیز به همراه دارد. سیستم هوادهی در این فرایند منحصر به فرد بوده و با تنظیم سیکل های منظم و با تناوب مناسب، امکان دستیابی به نیتریفیکاسیون و دنیتریفیکاسیون قابل قبول وجود دارد.


اوربال

این فرایند در واقع توسعه نهرهای اکسیداسیون استاندارد می باشد که در آن کانال های موجود، ساختاری شبیه بیضی یا دوایر متحدالمرکز دارند. فاضلاب آشغالگیری شده وارد خارجی ترین کانال شده و به سمت کانال مرکزی جریان می یابد. هوادهی در این فرایند، از طریق دیفیوزرهای حباب ریز عمقی صورت می پذیرد. با ایجاد تغییراتی در اجرای هوادهی در مسیر کانال، امکان دستیابی به نیتریفیکاسیون و دنیتریفیکاسیون علاوه بر تثبیت مواد آلی نیز وجود دارد.


بیوراکتورهای غشایی

این فرایند به طور کلی شامل یک فرایند لجن فعال متعارف و یک واحد جداسازی غشایی برای حفظ بیومس موجود در سیستم است. اندازه منافذ این غشاء می تواند کمتر از 10 میکرون باشد لذا پساب تولیدی بسیاز زلال بوده و ازنظر بیماری زایی تا حد زیادی ایمن می باشد. این فرایند بیومس را نیز تغلیظ می کند بنابراین حجم تانک مورد نیاز را کاهش و راندمان فرایند را نیز افزایش می دهد. در این فرایند بدلیل اینکه فرایند ته نشینی حذف می شود و فرایند غشایی جایگزین آن می شود، دبی جریان عبوری از این سیستم تصفیه فاضلاب تاثیری در این فرایند ندارد.

 


راکتور ناپیوسته متوالی

این فرایند به صورت راکتور اختلاط کامل منفردی است و به صورت پر و خالی شونده عمل می نماید. تمامی مراحل تصفیه فاضلاب تنها در یک راکتور و به صورت مرحله ای انجام می پذیرد. پس از پر شدن راکتور، مرحله هوادهی آغاز می شود و پس از آن به لخته های تشکیل شده در مرحله ته نشینی اجازه ته نشینی داده می شود. امکان کنترل کامل فرایند در این سیستم وجود دارد و پساب با کیفیت بالا از جمله مزایای این فرایند می باشد. با برقراری سیکل های مختلف کاری در این سیستم امکان حذف کامل نیتروژن به روش بیولوژیکی در این سیستم نیز وجود دارد.


پتوی لجن با جریان بالارونده

فرایند USBF از یک فیلتر بستر لجن با جریان رو به بالا که به صورت خاصی طراحی و ابداع شده است بهره می گیرد که به شکل ذوزنقه ای بوده و جریان مایع مخلوط از کف آن وارد شده و این ورودی به تدریج در جهت جریان رو به بالا وسیع و بزرگتر میشود، سرعت جریان هیدرولیک بسیار کاهش می یابد و به راحتی امکان ته نشینی ذرات لخته شده در بستر لجن فراهم می گردد.

سطح فوقانی این زلال ساز به گونه ای طراحی می شود که بار سطحی بستر لجن برای متوسط جریان روزانه فاضلاب حدود 6 تا 10 متر مکعب به ازاء هر متر مربع در روز باشد. فیلتر بستر لجن دارای یک قیف خاص می باشد که امکان تخلیه لجن از کف آن را فراهم می نماید. همچنین طراحی برداشت لجن از کف فیلتر بستر لجن به گونه ای است که گردش جریان داخلی بین واحد هوازی و واحد آنوکسیک امکان پذیر می باشد.


بیوفیلتر

این فرایند محیط واسطی از جنس دانه های شن، دانه های کربن فعال و … دارد که علاوه بر محیّا نمودن محیطی برای رشد بیولوژیکی، قادر به حذف ذرات درشت و متوسط موجود در فاضلاب ورودی می باشد. از این فرایند به عنوان پیش تصفیه فاضلاب و به صورت گسترده به منظور تصفیه و بازگردش آب در پرورش ماهی مورد استفاده قرار می گیرد.

 


صافی چکنده

صافی چکنده یک فرایند بیولوژیک رشد چسبیده است. فاضلاب معمولاً توسط یک توزیع کننده چرخان بر روی صافی پخش می شود و فاضلاب در حین عبور به سوی کانال جمع آوری خروجی روی ماده محیطی فرو می چکد. بستر صافی فضایی را ایجاد می کند تا باکتری های هوازی و ارگانیزم های دیگر به یک دیگر بچسبند و با تغذیه از فاضلاب در حال عبور تکثیر یابند.

فرایند تغذیه از فاضلاب یا همان تصفیه مواد زائد دقیقاً همان فرایندی است که هنگام تخلیه فاضلاب در آب اتفاق می افتد. تفاوت در این است که ارگانیزم ها به جای اکسیژن محلول در نهر، اکسیژنی را مصرف می کنند که از هوای اطراف وارد فاضلاب می شود. پس فضای خالی بین دانه های محیطی باید به اندازه ای باشد که هوای در جریان بتواند اکسیژن مورد نیاز آنها را تأمین کند. امروزه این فرایند بیشتر به عنوان مرحله پیش تصفیه و یا تصفیه تکمیلی در برخی مناطق مورد استفاده قرار می گیرد.


تماس دهنده های بیولوژیکی چرخان

فرایند RBC متشکل از دیسک هایی گردان است که لایه بیولوژیکی در اثر تماس با فاضلاب بر روی آن ها تشکیل شده است و این لایه بیولوژیک اکسیژن مورد نیاز خود را از طریق گردش دیسک ها و تماس با هوای اطراف تامین می نماید و مواد آلی موجود در فاضلاب را تجزیه و تصفیه می نماید. این فرایند همانند سایر فرایند های رشد چسبیده مقاومت خوبی در برابر انواع شوک بار آلی و هیدرولیکی داراست و در تصفیه برخی از فاضلاب های صنعتی نیز کاربرد فراوان دارد. در این سیستم معمولاً حدود 40 % قطر دیسک ها در فاضلاب مستغرق هستند. این دیسک های گردان پلاستیکی هستند و قطر بین 2 تا4 متر و ضخامت حدود 10 میلمتر دارند.


راکتور بیولوژیکی با بستر معلق

فرایند MBBR یکی از اصلاحیه های سیستم لجن فعال می باشد که در آن به منظور افزایش سطح فعال رشد باکتریایی از مدیای معلق استفاده می شود. جنس این مدیا معلق HDPE با دانسیته 0.95 گرم بر سانتیمتر مکعب می باشد و سطح نسبتاً بالایی برای تشکیل بیوفیلم ایجاد می نماید و ظرفیت تصفیه بیولوژیکی را تا حد بالایی افزایش می دهد. این فرایند در برابر شوک بارهای آلی و هیدرولیکی مقاوم می باشد و در تصفیه انواع فاضلاب های شهری و صنعتی کاربرد گسترده ای دارد. در این فرایند برگشت لجن وجود ندارد و معمولاً از واحد هوادهی حداقل دو قسمتی برای کاهش موادآلی و نیتریفیکاسیون استفاده می گردد.


لجن فعال با رشد چسبیده

فرایند IFAS یکی دیگر از اصلاحیه های سیستم لجن فعال می باشد که از نظر نوع جمعیت میکروبی به فرایند MBBR و هوادهی گسترده شباهت های بسیاری دارد. در این سیستم بر خلاف سیستم MBBR برگشت لجن وجود دارد. این روش بیشتر برای ارتقاء تصفیه خانه های هوادهی گسترده موجود، بدون افزایش ابعاد استفاده می شود. با توجه به سخت گیرانه شدن استانداردهای زیست محیطی این فرایند به طور گسترده ای در حال رشد می باشد. این سیستم مقاومت بالایی در برابر شوک ها از خود نشان می دهد و راهبری ساده و عملکرد بسیار مناسبی دارد.


پتوی لجن بی هوازی با جریان رو به بالا

فرایند بیهوازی UASB، شامل راکتوری کاملاً عایق است که در آن فاضلاب از قسمت پایین وارد راکتور می شود و به سمت بالا جریان می یابد، نکته کلیدی در طراحی و راهبری این سیستم، سرعت بالا روی فاضلاب است که معمولاً بین 0.5 تا 1 متر بر ساعت می باشد و باعث تشکیل پتویی از لجن داخل راکتور می شود. مواد آلی موجود در فاضلاب درون این لایه لجن به دام افتاده و تجزیه می شوند. نکته ای مهم در بهره برداری این سیستم حفظ درجه حرارت مزوفیلیک (30 تا 40 درجه سانتیگراد)، کنترل درجه اسیدیته و تخلیه و جمع آوری گاز متان تولیدی در راکتور است. از این فرایند برای پیش تصفیه فاضلاب های با قدرت آلی بسیار بالا که معمولاً در برخی صنایع وجود دارد، استفاده می شود.


راکتور بافل دار بی هوازی و راکتور بافل دار هیبریدی

فرایند ABR سیستم بیهوازی است که در واقع نوعی سپتیک تانک توسعه یافته است که از راکتوری طویل با بافل هایی میانی تشکیل شده و گاهاً به منظور افزایش سطح بیولوژیک در آن ها پکینگ مدیای ثابت استفاده می شود. زمان ماند لجن در این سیستم بسیار بالاست. در طراحی این فرایند، سیستم جمع آوری گاز متان تعبیه می شود و گاز جمع آوری شده را می توان به منظور تولید انرژی به کار گرفت. از این سیستم برای پیش تصفیه انواع فاضلاب به خصوص فاضلاب های صنعتی استفاده می شود. برخی اوقات به منظور افزایش کارایی تصفیه فاضلاب و کاهش بیشتر بار آلی از چند سیستم ABR متوالی استفاده می گردد و پساب خروجی برای تصفیه بیشتر به واحد دیگری منتقل می شود که این سیستم تحت عنوان HABR نیز شناخته می شود.


راکتور بی هوازی بستر سیال یا متحرک

این سیستم شباهت زیادی به فرایند MBBR و FBBR دارد با این تفاوت که این سیستم بیهوازی بوده و اختلاط و گردش مدیا از طریق میکسرهای مستغرق صورت می پذیرد. در این فرایند جمعیت میکروبی بیهوازی بر روی مدیاهای معلق تشکیل می شوند و بیوفیلم مذکور عمل تصفیه فاضلاب را انجام می دهد. این فرایند به کنترل پارامترهای مختلفی از جمله درجه حرارت، درجه اسیدیته و میزان بار آلی ورودی نیاز دارد که بهره برداری ویژه ای را طلب می کند. نوعی از این فرایند به صورت انوکسیک بهره برداری می شود و بدنبال فرایند MBBR اجرا می شود و عمل دینیتریفیکاسیون و نیترات زدایی را انجام می دهد.


لاگون های بی هوازی

لاگون های بیهوازی همانند همتایان هوازی خود، مخازن انسان ساز خاکی بزرگی هستند که بر خلاف لاگون های هوازی عمق زیادی دارند. این سیستم معمولاً در مناطقی که دور از مناطق مسکونی هستند و زمین در دسترس فراوان است استفاده می شود. کاربرد این فرایند معمولاً پیش تصفیه فاضلاب بهداشتی و یا انسانی است و دارای زمان ماند بسیار بالایی می باشد.

خروج از نسخه موبایل